مذهب در نگاه پلانک
-=آقای
ماکس پلانک: روح مذهبی تا چه حدی با معارفی که از کاوش های علمی به دست می آید سازگار است؟=-
باید 2 مساله را مورد بررسی قرار دهیم:
- اول اینکه مذهب از پیروانش چه توقعی دارد؟
- دوم اینکه قوانین علمی از چه نوعند و چه حقایقی را رد نشدنی می دانند؟
مذهب رشته پیوند
انسان و خداست. هدف اعلای انسان مذهبی هم این است که خود را با او همساز ببیند و نظر او را به خودش جلب کند. مذهب در وجدان خرد ریشه می کند. اعمال مذهبی پیروانش را با هم متحد می سازد و ناگزیرشان می کند که به مذهب خود شکل معینی بدهند تا برای تمامی امت فهم پذیر باشد. مذهب مثل ارتش یا هر جماعت دیگر مظهر و نمودهایی به نام آداب و رسوم دینی و مناسک عبادی دارد که مثل
پرچم است و معتقدان هر مذهبی به آن احترام می گذارند.
بنابر یافته های علوم دقیق امروز، جهان تابع قوانینی است مستقل از فکر انسان که هدف مشخصی دارد. این قوانین، نظام منطقی جهان اند که طبیعت و بشریت تابع آن است. پس علم هم مثل
دین از پیروانش توقع دارد که این نظام منطقی را که نساخته و پرداختة قدرتی مافوق اوست، بپذیرد.
علم و ایمان یا دانش دین، لااقل در 3 مورد مهم با یکدیگر هماهنگ هستند:
- هردو وجود قدرتی اسرارآمیز و مستقل از فکر و ذهن انسان را می پذیرند.
- در اعتقاد به وجود نظامی معقول و هدف مند برای جهان، اشتراک نظر دارند.
- نظام و قدرت یاد شده را مستقیماً قابل فهم برای انسان نمی دانند.
به همین دلایل هیچ چیز ما را از آن باز نمی دارد که این دو قدرت اسرارآمیز، یعنی نظام جهان علوم طبیعی و خدای مذهب را یکی بدانیم.