دید کلی
نظم جهانی و
قوانین طبیعی با قوانینی که انسان ابداع کرده است، تفاوتهایی اساسی دارد و آن تفاوتها در این است که نظم جهانی و قوانین حاکم بر طبیعت از اول بوده و تا آخر هم بدون تغییر و تحریف خواهد ماند. ولی قوانینی که انسان ابداع کرده است همواره متغیر بوده و هیچ یک از آنها حالت ثابت و همیشگی به خود نگرفته است. ویژگی قوانین طبیعی ، پیشبینی نمودها و فرمانروایی بر طبیعت است.
نظم طبیعی حاکم بر جهان
در جهان نظمی آشکار برقرار است.
خورشید هر روز بدون وقفه طلوع میکند. شب بطور مداوم بدنبال روز و
بهار بدنبال
زمستان فرا میرسد. موجودات زنده مانند موجودات بیجان بترتیب خاصی ساخته شده و بطور قطع باهم ارتباط دارند. زندگی با محیط جهانی خود مطابقت مینماید و محیط جهانی نیز مطابق با محیط زندگی است.کلیه اشیایی که در زمین و آسمان هستند، از ترکیب صد
عنصر بوجود آمدهاند. این عناصر اگرچه زیاد هستند، اما همه باهم ارتباط دارند و هر یک از آنها با وضع ساختمانی مخصوص به خود سلوک میکند. زیرا بوالهوسی از طبیعت ساخته نیست.
از روزگار بسیار قدیم ، انسانها بطور مبهم از این حقایق آگاه بودهاند. قبل از ظهور اندیشه رواقی ،
هراکلت به ایدهای منظم در جهان و لزوم تطبیق دادن خود به
نظم پی برده بود.
علم از این عقیده زاده شد که حقیقت اساسا متحدالشکل است. کلیه تحقیقات با ایمان به نظم جهانی به طریق عاقلانه انجام میگیرد. موفقیت بزرگ علوم ثابت کرده که نه تنها این عقیده خرافی نیست بلکه یک اندیشه الهامبخش عمیق و دقیقی است که از چگونگی ساختمان جهان بزرگ خبر میدهد.
دلایل پیشرفت علوم
علت پیشرفت علوم به خاطر همین است که در جهان هیچ چیز خیالی وجود ندارد. علم بتدریج طرز سلوک جهانی موجودات بیجان و تا حدودی طرز سلوک
موجودات جاندار را نشان داده است.
ارسطو نموده را توصیف و طبقهبندی کرد. از آن پس علم از حالت کمی به حالت کیفی درآمد، با پیدایش
گالیله و
نیوتون و
لاووازیه علم کاملا قد کشید.
قوانین و حدت بخش
کم کم وحدت پنهان در زیر باورهای پیچیده سطح آشکار شد، و وجود روابط دایم بین نمودهای مختلف کشف گردید. این روابط ، قوانین طبیعی هستند که شامل
قوانین ماده و زندگی و اندیشه هستند. این دو قانون به اندازه قوانینی که روی ماده بیجان حکومت میکند، ساده نیستند. هنوز نمیتوان آنها را با
اصطلاحات ریاضی تشریح کرد. بنابراین
گلبول سفیدی که پاهایش را به طرف
باکتری میکشد و گریه نوزاد پس از تولد ، تجاربی که دانشمند در آزمایشگاه کسب میکند، مانند
حرکات جزر و مد و یا
وزش باد در
صحرا و
ریزش بهمن از
کوه محصول هوسبازی طبیعت نیست. وقتی که به طریق علمی درباره این موضوع تحقیقات به عمل میآید، نظم باطنی اشیا آشکار میگردد.
مقایسه قوانین طبیعی و قوانین انسانی
قوانین طبیعی با قوانین انسانی تفاوت کلی دارد. این قوانین را ما ابداع نمیکنیم بلکه کشف میکنیم. مانند چشمه زیر چاه ، آنها قبل از اینکه کشف گردند وجود داشتهاند. برعکس قوانین کشور و
قوانین نظامی ما چیزی غیر از مجموعهای از مقررات قراردادی نیست. قوانین طبیعی ، ساختمان اشیا را آشکار کرده و جنبه علمی آن را دربر دارد. مثلا وظیفه چشم آن است که تصویر اشیا خارجی را روی دنباله دستگاهی که به
مغز وصل است منعکس کند. ساختمان و عمل دو جنبه از یک شی هستند.
قوانین طبیعی هم در موجودات بیجان و هم موجودات جاندار فعالیت دارند. اگر فرض کنیم که زیربنای جهان
هوش خلاق است. این موجودات جلوهای از این هوش خواهند بود.
مارک اورل تصو میکرد جهان چون تن خداست. از سوی دیگر بسیاری از قوانین انسانی فقط جنبه خارجی دارد و نماینده عرف و عادت اجتماعی بوده و محصول
ضعف عقل خودمان است. آنچه در یک کشور جنبه قانونی دارد اجبارا لازم نیست در یک کشور دیگر اعتبار داشته باشد.
به عنوان مثال
قوانین راهنمایی و رانندگی در
فرانسه میگویند که خودروها باید از سمت راست حرکت کنند، در صورتی که
قوانین راهنمایی و رانندگی انگلستان حرکت از سمت چپ را توصیه میکند. با بودن یک چنین قوانینی باید گفت همه انسانها باهم برابر نیسند. آنهایی که
پول و ثروت دارند میتوانند با گستاخی قوانین بشری را نقض کنند. برعکس قوانین طبیعی امری جهانی و غیر قابل تغییر است. چنانچه در هیچ کشوری نمیتوان آنها را نقض کرد و از مجازات مصون ماند. این قوانین ، پیشاپیش به نقض کنندگان هشدار نمیدهد و مجازاتش هم مانند فرمانش
بی سر و صدا است.
نمونههایی از ثبات قوانین طبیعی
در روزهای معینی از سال ، در
یونان باستان مجلس وظیفه داشت که در قوانین تجدید نظر کند. بنابر این می توان گفت که قراردهای اجتماعی همیشه موقتی هستند. ولی قوانین طبیعی از زمان
پیدایش جهان وجود داشتهاند و تا حیات روی زمین وجود دارد، همچنان باقی خواهند ماند. چنانکه سرعت نور تغییر نخواهد کرد و در برابر
قوانین جاذبه همه افراد اجتماع یکسان خواهند بود. امروز هم مانند صد هزار سال پیش در یک عضله که فعال است
گلیکوژن تبدیل به
اسید لاکتیک میشود و هر وقت محیطش اسیدی شد بر آن خستگی چیره میگردد.
یک کالری همیشه با 425 کیلوگرم متر برابر خواهدبود. به همین طریق
قوانین توارت تغییر ناپذیرند. دیوانگان و کسانی که مغزشان معیوب است همچنان فرزندان دیوانه و معیوب و علیل الذهن باقی خواهند گذارد. بنابراین قوانین طبیعی مانند قوانین کشوری جنبه محتملالوقوع بودن یک حقیقت را در بر ندارند. بلکه بیانگر جنبه لازم و ضروری هرچیزی است که در اطراف و در درون ماست.
آیا نظم فقط در یک جز از جهان حاکم است؟
شاید هنوز هوش انسانی به آن پایه از تکامل نرسیده است که بتواند حقیقت را در زیر تعینات رنگارنگ ببیند. شاید ما نیاز به آن داریم که روشهای بهتر و بردبارانهای را بکار بریم تا قوانین طبیعت خود را در کلیه قلمرو واضح و روشن نشان بدهد. ولی نباید نادانی ما سبب شود که فکر کنیم نظم فقط در یک جز از
جهان حکمفرماست.
رابطه کامیابی در زندگی با قوانین طبیعی
بدون شک کامیابی در زندگی اخلاقی و اجتماعی مربوط به قوانین قاطع است. گو اینکه ممکن است پیچیدهتر از آن قسمت از قوانین باشد که به
فشار گاز و یا
انتشار امواج نور مربوط میشود. ولی ما هنوز از این قوانین آگاهی پیدا نکردهایم. ما نباید از یاد ببریم که نیاکان ما به وجود نظمی پی برده بودند ولی آنها هرگز نتوانستند قوانین آن را کشف کنند.
ما مردم معاصر
قوانین فیزیک و
شیمی و
فیزیولوژی را کشف کردهایم، ولی با وجود این ممکن است هرگز نتوانیم قوانین و روابط انسانی را که امروز در وجودش شک داریم به صورت فرمول درآوریم. بنابراین در سیر صعودی خود به سوی روشنایی
روح ، بتدریج برای توسعه مکانیسم تاریک و مبهم جهان قدرتی کسب مینماید.
همجنین ببینید