قضا و دادرسی در تمدن مصر
تمدن
مصر نیز دارای قدمتی برابر با تمدن
سومر میباشد. مصریان قوانین فصلی داشتند و قضات از طرف فراعنه به دادرسی و رفع مظالم میپرداختند و مؤظف بودند که بیطرفانه بین متداعیین داوری کنند و
ترازوی عدالت یادگار شیوه حقوقی مصریان است، قضات مصر حاکم خود را به نام
خداوند عدالت صادر میکردند.
ویل دورانت در کتاب
تاریخ تمدن میگوید:از زمان سلسله پنجم برای مالکیت خصوصی و تقسیم ارث قوانین مفصل و دقیقی وجود داشت.
مردم در آن زمان نیز مانند امروز همه در برابر قانون با یکدیگر مساوی بودند البته به این شرط که هر دو طرف نزاع از حیث ثروت و نفوذ با یکدیگر مساوی باشند. قدیمترین سند قانونی جهان که اکنون در
موزه بریتانیا نگاهداری میشود اظهارنامه ای است که درباره قضیه ای از قضایای پیچیده ارث به محکمه تسلیم شده است، قضات از طرفین دعوی میخواستند که مرافعه و استدلال و محاجه به صورت نطق و خطا به نباشد بلکه طرفین باید هر چه را میخواهند بگویند به صورت کتبی به محکمه تقدیم کنند که البته بر محاکمات شفاهی زمان ما ترجیح داشته است.
جزای سوگند دروغ
کشتن بود. مصریان محاکم منظمی به درجات مختلف داشتند که از محکمه محلی شهرستانها آغاز میشد و به محاکم عالی
ممفیس یا
طیوه یا
شمس پایان مییافت، گاهی متهم و مجرم را شکنجه میدادند تا به حق اعتراف کند.
زدن با چون از کیفرهای رایج بود و پارهای از اوقات گوش یا بینی یا دست تباهکار را میبریدند یا او را به محل استخراج معادن تبعید میکردند یا با دار زدن و خفه کردن و سر بریدن و بر چهار میخ سوزاندن کیفر میدادند.
سخت ترین نوع شکنجه آن بود که گناهکار را زنده مومیایی میکردند یا بدن او را با قشری از
نترون سوزاننده میپوشانیدند که تن وی را خرده خرده بخورد و او را از پای درآورده، اگر تباهکاران از طبقات بالا بودند و از اعدام در برابر مردم ننگ داشتند به ایشان اجازه داده میشد که خود را به دست خویش هلاک سازند.»
همچنین نقل شده است که: «
فرعون شخصاً عنوان
دیوان عالی کشور را داشت و اگر شکایت کننده از هزینه گزاف باکی نداشت، هر دعوی ممکن بود با واجد بودن خصوصیاتی در نزد شاه مطرح شود.»