مقدمه
یکی از اصول تعلیمات
قرآن کریم دعوت به تفکر و تدبر است. انسان متفکر از راه مشخصی مجهول خود را معلوم میکند. یعنی در گام نخست ، مطلوب خود را بررسی میکند و میبیند برای او مجهول است سپس سراغ مقدماتش میرود و آنها را نظر ماده و صورت تنظیم میکند و از راه مقدمات تنظیم شده به مقصد میرسد. پس
تفکر عبارت است از سیر درونی یا حرکت از مقدمات به نتیجه و از معلوم به مجهول و اساس تفکر علم است. به همین جهت میگویند امر به چیزی امر به مقدمه آن نیز هست پس با دعوت به تفکر به سرمایه تفکر یعنی کسب معلومات صحیح نیز امر شده است.
معلومات تفکر از دیدگاه قرآن
قرآن کریم موضوعات تفکر را مبهم نگذاشته بلکه انسانها را از دو راه به تفکر و اندیشیدن فرا میخواند :
- با ذکر تفکر و تعقل خداوند متعال در آیه 164 سوره بقره فرموده است : «إنّ فی خَلقِ السَّمواتِ وَ الارضِ وَ اختِلافِ اللَّیلِِ و النَّهارِ و الفُلکِ الَّتی تَجری فِی البَحرِ ...» و در ادامه میفرماید : در همه اینها آیات و نشانههایی از حکمت وجود دارد البته برای کسانی که تعقل کنند : «لَایاتٍ لقومٍ یَعقِلون».
بدین معنا که اگر انسان اندکی در عالم طبیعت تدبر نماید خواهد فهمید که اجزای عالم مجموعا یک واحدی را بوجود آوردهاند و بین اجزای هر مجموعهای ممکن است ارتباط و وحدت و هماهنگی باشد و ممکن هم است نباشد. به عنوان مثال گله گوسفند مجموعهای است که بین اجزایش هماهنگی وجود ندارد در حالی که ساختمان هر کدام از آنها که از میلیاردها سلول زنده تشکیل شده مجموعهای است که روح و حیات ابدی دارد.
- بدون ذکر تعقل و تفکر : گاهی در یک آیه از عنوان تفکر و تعقل سخنی به میان نمیآید ولی در آن برهان عقلی و فکری مطرح میشود و خود استدلال تشویق به تفکر است. بنابراین لازم نیست از عبارت «اِنَّ فی ذلِکَ لَایاتٍ لِقَومٍ یَتفَکَّرون» استفاده شود.
تفکر در روایات
روایات هم مانند قرآن از دو راه
جامعه بشری را دعوت به تفکر میکنند :
- هم در خود روایات عنوان تفکر و تعقل مطرح میشود مانند : «تفکر ساعة خیر من عبادة سنة»
- گاهی نیز معارف برهانی در روایات ارائه میشود که ادراک آن بدون تفکر و تعقل ممکن نیست.
ضرورت تفکر از دیدگاه قرآن
قرآن انسانها را از پیروی چیزی که دانشی نسبت به آن ندارند منع نموده است : «
وَ لا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ ؛
از چیزی که دانشی درباره آن نداری پیروی مکن» (
سوره اسراء _ 36) این آیه به تنهایی نشان میدهد که
اسلام تا چه اندازه به زندگی آگاهانه اهمیت میدهد.
تاکیدی که قرآن به پرورش نیروی
عقل کرده است نیز نشان میدهد که از نظر قرآن ، یک
انسان رشد یافته کسی است که اهل فکر و تشخیص باشد. از نظر قرآن اگر کسی فکر و اندیشه خود را به طرز صحیحی بکار گیرد و هدف او تنها درک حقیقت باشد میتواند
رستگاری را از
گمراهی تشخیص دهد و لذا هیچگونه اجباری در پذیرفتن
اصول دین نیست: «
لا اِکراهَ فی الدّینِ قَد تَبیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ ؛
در دین هیچ اجباری نیست هدایت از گمراهی مشخص شده است» (
سوره بقره _ 256) از این آیه بر میآید که عامل اصلی انحراف و گمراهی انسانها بکار نگرفتن فکر و اندیشه است.
تفکر در تاریخ اسلام
در
تاریخ اسلام بنا به عللی اکثر مسلمانان درست بر خلاف جهتی که
قرآن کریم مشخص کرده بود عمل کردند. اگر کسی کتب متکلمین و موضوعات آنها را با موضوعاتی که قرآن مردم را به مطالعه آن تشویق کرده مقایسه نماید، خواهد دانست که آنها تا چه اندازه از تعلیمات قرآن دور شدهاند. البته تعداد اندکی که با
روح تعالیم قرآن آشنا بودند و در موضوعات شایسته به تفکر پرداختند همان کسانی هستند که از مفاخر مسلمین و بلکه از مفاخر بشریت بشمار میروند.
منابع
- مراحل اخلاق در قرآن/آیت اللّه جوادی آملی
- خلاصه آثار/شهید مرتضی مطهری
همچنین ببینید