در جهان اسلامی 2 مکتب اخلاقی بیشتر وجود نداشته است یکی اخلاق سقراطی و یکی هم اخلاق عرفانی یعنی اخلاق صوفیانه که این دومی بیشتر بر ادبیات ما تسلط و نفوذ داشته است. در قرآن کریم احیاناً بیانهایی در زمینه ی اخلاقی آمده است که برای مردم آن زمان قابل توجیه نبوده است، یعنی نمی توانسته اند آن را حل کنند ولی در قرآن هست. مثلاً در قرآن راجع به تهذیب نفس و اینکه بشر نباید خود خواه و خودپرست باشد مطالبی هست و … اسلام طرفدار رام کردن، مطیع کردن و ورزش دادن نفس است. علی علیهالسلام فرمود: این نفس من است، با تقوا ورزشش می دهم، تقویتش می کنم، مثل یک اسبی که ریاضتش می دهند، به اصطلاح راهش می برند تا ره و رفتار را به او یاد بدهند. در اخلاق اسلامی به کرامت و عزت نفس به عنوان یک اصل و ریشه برای عموم ملکات اخلاقی اهمیت زیاد داده شده است. مردم چند صد سال پیش تفکر اجتماعی نداشتند، آدم حیرت می کند وقتی که با این طرز تفکر آشنا می شود و می بیند که با منطق قرآن تطبیق می کند، که اساساً قرآن برای امت و برای جمعیت وحدت قائل است، حیات قائل است، نماز قائل است، اجل و ضرب الاجل قائل است. اینها همه این حقیقت را به ما نشان می دهد که این کتاب آسمانی در این جهت حکیم یک کتاب تألیف شده بشری را ندارد بلکه حکم کتاب طبیعت را دارد، همیشه زمینه اش برای تحقیقات آیندگان فراهم است.
از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد