«254-227 ق / 868-841 م»
غلبه موقت و قیام خونین مازیار برای مدتی قدرت
آل باوند را در عقده کسوف افکند، به دنبال توقیف و اعدام او، خاندان باوند درباره قدرت خود را در قسمت عمده جبال بی منازع یافت و حکومت باذوسپانان در ولایت رویان نیز با آن که استقلال محدود محلی خود را مثل گذشته حفظ کرد با آن از در اطاعت و دوستی درآمد.
قارن بن شهریار، نوه
اسپهبد شروین و برادر شاپور که در غلبه مازیار از قبول طاعت او سرپیچی کرد و به مخالفان او پیوست، چندی بعد از قتل مازیار مسلمان شد و خلیفه نیز فرستادهای از اکابر
بغداد به
طبرستان گسیل کرد «حدود 227 ق / 841 م» تا از جانب خلیفه به اسپهبد تهنیت مسلمان گوید و بدین گونه خاندان باوند با اظهار طاعت نسبت به خلیفه، بر خلاف مازیار، در
ظاهر با طاهریان و عمال آنها دوستی و همدلی برقرار ساخت.
در واقعه خروج اهل رویان و چالوس که منجر به دعوت
علویان و ظهور
حسن بن زید شد «250 ق / 864 م»، اسپهبد قارن که در این زمان ملک الجبال خوانده میشد، با ارسال نامه و اظهار دوستی کوشید تا داعی را با وعده کمک خرسند کند، اما به احتمال قوی چنان که روایات نیز هست، قصد و غرضش آن بود که همچون جنگ با علویان، عامل خلیفه را تضعیف کند و از طبرستان بیرون راند، بر داعی علوی بتازد و با قتل او تمام کوه و دشت طبرستان را در اختیار گیرد و بالاخره با اعلام وفاداری نسبت به خلیفه تمام سرزمین را قلمرو قدرت محلی خاندان
باو نماید. از این رو، با وجود اظهار ارادتی که در حق حسن بن زید داعی کرد، از این که به یارانش ملحق شود، خودداری ورزید و در جنگی هم که بین حسن زید با طاهریان پیش آمد او با پیداه نظام خویش با خراسانیان همراه بود، اما در تلاقی که روی داد لشکر
زیدیه، پیادگانش را شکست داد که عدهای از سران سپاه او از جمله
سپهسالار دادمهر، صاحب الجیش در این واقعه کشته شد. چندی بعد کوهستان او به دست حسن بن زید افتاد و اسپبهد قارن متواری شد. قسمت عمده آبادی های تحت نفوذ این سپهبد نیز طعمه آتش و عرضه تاراج و ویرانی شد و چنان که پیداست، فرمانروایان خاندان بادوسپان و اسپهبد نصور از بازماندگان
آل قارن نیز در این واقعه به سپاه زیدیه کمک کردهاند. اسپهبد قارن چارهای جز تسلیم نیافت و به این ترتیب با سید حسن بیعت کرد و پسران خود
سرخاب بن قارن و مازیار بن قارن را جهت اعلام بیعت به نشانه گروگان نزد سید فرستاد «252 ق / 866 م». اما چندی بعد باز به طاهریان پیوست و نسبت به سید خلع طاعت نمود و در این حین پسرانش هم از اسارت گریختند. سید حسن به ناچار گروهی را به تعقیب قارن بن شهریار گسیل داشت که در پی این تعقیب آنها در نواحی جبال شروین و هزار جریب، غلات مزارع و حاصل آبادی ها را سوزاندند. اسپهبد قارن هم از کوهستان گریخت و به قومس رفت و به این ترتیب طبرستان به دست سید افتاد «254 ق / 868 م» و خاندان باوند شکست سختی خورد.