منو
 کاربر Online
590 کاربر online

فلسفه و دین در نظر ابن رشد

تازه کردن چاپ
جامعه و علوم اجتماعی > فلسفه
(cached)

وفق دادن میان فلسفه و دین یا میان حکمت و شریعت، مسئله ای است که از آن وقت که انسان دارای شعور خواسته است که میان داده های عقل و داده های ایمان خود ارتباطی به وجود آورد، ذهن او را به خود مشغول ساخته است.
ابتدا فلاسفه یونان و سپس متفکران مسیحی و نیز متفکران اسلامی در حل این مسئله تلاش های زیادی کرده اند.

ابن رشد نیز با قاطعیت زیادی به بحث در این موضوع پرداخته است. زیرا او در عصری می زیست که مخالفت با فلسفه در اوج خود بود و وی نیز از آماج این حملات بر کنار نبود.

عمده تهمت ها و مخالفت ها با فلسفه و فیلسوفان، از این نشات می گرفت که فلسفه، دین و وحی را به نوعی انکار می کند و فلاسفه نمی توانند به طور کامل به دین و دعاوی آن ایمان داشته باشند.

اما ابن رشد تلاش کرد تا به همگان بفهماند که فلسفه با دین مخالف نیست؛ بلکه موجب استواری مبانی دینی و تفسیر اسرار آن است.
او برای اثبات این مطلب به قرآن اشاره کرد و گفت که قرآن در بعضی از آیات خود، نظر عقلی و تعقل را واجب دانسته است و این گونه نظر، ناچار به فرا گرفتن فلسفه و مبانی آن منجر می شود.

وی فلسفه را چنین تعریف کرد:
"عمل فلسفه بیش از این نیست که انسان در موجودات از آن حیث که دلالت بر وجود صانع و آفریدگار خود دارند، بنگرد."
دین نیز مردم را به این گونه نظر؛ یعنی توجه به موجودات برای رسیدن به خدا و ایمان به او، امر کرده است.

این نوع نگاه به موجودات با نظر عبرت، از ظاهر آیات متعددی استفاده می شود:
مانند آیه "اولم ینظروا فی ملکوت السموات و الارض و ما خلق الله من شیء" (اعراف /184)
"آیا در ملکوت آسمان ها و زمین و آنچه خداوند از موجودات خلق کرده است، نمی نگرند؟"
و یا آیه "فاعتبروا یا اولی الابصار" (حشر/2)
"پس ای دارندگان چشم(بصیرت)، عبرت بگیرید"
به عقیده ابن رشد، نظر و اعتبار و عبرت گرفتن، جز با قیاس عقلی ممکن نیست؛ زیرا اعتبار، همان استنباط مجهول از معلوم است.
به این طریق، ابن رشد اثبات می کند که دین طالب نظر عقلی است و نظر عقلی همان فلسفه است.

همچنین وی معتقد است که:
دین اسلام، حق است و مردم را به نظر برهانی که منجر به معرفت می شود، دعوت می کند. از طرف دیگر، ما به طور قطع می دانیم که تعمق برهانی به مخالفت آنچه در شرع آمده منجر نمی شود؛ زیرا حق ضد حق نیست؛ بلکه موافق با آن است.
پس علم موافق با دین است و دین موافق با علم.

او خود اشاره می کند که در قرآن و احادیث، عباراتی است که در ظاهر با حقایق فلسفه مخالف است و این شبهه را ایجاد می نماید که فلسفه ضد دین است.
اما حقیقت این است که در الفاظ شرعی، مواردی وجود دارد که نیاز به تاویل دارد. البته همه مسلمانان اجماع دارند بر اینکه نباید همه الفاظ شرعی را به ظاهر حمل کرد و نیز نباید همه آیات و احادیث را تاویل نمود؛ بلکه فقط بعضی از آن ها قابل تاویلند.

به نظر ابن رشد، ملاک در تاویل این است که هر گاه ظاهر عبارات شرعی با نتیجه ای که از طریق برهان گرفته می شود موافق باشد، همان پذیرفته می شود. اما اگر مخالف با آن باشد، باید آن عبارت را تاویل کرد.
از طرف دیگر، این تاویل، فقط کار فلاسفه است؛ اما نه همه فلاسفه، بلکه فقط فلاسفه ای که در زمره راسخان علمند؛ به موجب آیه شریفه:
" و ما یعلم تاویله الاالله و الراسخون فی العلم"
"و تاویل آیات متشابه را کسی نمی داند مگر خدا و راسخان در علم"

منابع


  • تاریخ فلسفه در جهان اسلامی


تعداد بازدید ها: 20719


ارسال توضیح جدید
الزامی
big grin confused جالب cry eek evil فریاد اخم خبر lol عصبانی mr green خنثی سوال razz redface rolleyes غمگین smile surprised twisted چشمک arrow



از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..