فلاسفه اسلامی به خصوص
فیلسوفان مشایى مسلمان ، ضرورت دین و
نبوت را بر اساس نیازمندى حیات اجتماعى بشر به قانونى کامل و عادلانه تبیینکردهاند، تبیین برهان آنان که
ابن سینا در کتاب
اشارات تقریر و
محقق طوسى شرحکرده چنین است:
- انسان به تنهایى نمىتواند به نیازهاى طبیعى خود پاسخ گوید، بلکه به مشارکتو همکارى دیگران نیاز دارد. از این رو گفتهاند «انسان مدنى بالطبع است».
غریزه شهوت و غضب در انسان او را به سودجویى و تعدى به دیگران برمىانگیزد، و نتیجه آن اختلال نظم اجتماعى است.
از این رو، حیات اجتماعى انسان نیازمندقانونى عادلانه است، که حقوق و وظایف افراد را تعیین کند.
تدوین این قانون به دست خود مردم، زمینهساز نزاع و اختلاف است، و در نتیجهچیزى که غرض از آن جلوگیرى از بروز اختلاف و رفع نزاع است، خود سبب بروز نزاع واختلاف خواهد بود.
پس قانونگذار باید از ویژگىاى برخوردار باشد که او را از دیگران ممتاز کندو اطاعت او را گردن نهند. و او همان
پیامبر الهى است که با آوردن
معجزه دعوىپیامبرى خود را اثبات مىکند، و در نتیجه لزوم اطاعت او بر دیگران آشکار مىگردد.
انسانهاى معمولى، اجراى
عدل را چندان مهم نمى شمارند و بیشتر به تامینمنافع خود مىاندیشند. و به عبارت دیگر،
نیازهاى فردى را بر نیازهاى نوعى مقدممىدارند، از این رو، براى اینکه آنان به قوانین دینى احترام بگذارند و اجراىآنها را مهم تلقى کنند، پاداشها و کیفرهاى اخروى مقرر گردیده است.
توجه به پاداشها و کیفرهاى دینى متفرع بر شناخت خداوند، است که پاداش و کیفر اعمال به دست اوست. از این رو، شناختخداوند نیز از
معرفتهاى دینى لازم بهشمار آمده است.
براى تحکیم معرفت به خداوند، عبادتها و اذکار و
مناسک دینى مقرر گردیده است.
بنابراین، دین، انسان را به امور زیر فرا مىخواند:
- الف) ایمان به وجود خداوند دانا و توانا
- ب) ایمان به شریعتآورى از جانب خداوند
- ج) ایمان به وعده و وعید اخروى (پاداش و کیفر)
- د) انجام دادن عبادتهاى دینى براى یاد کردن خدا و صفات جمال و جلال او
- ه) پیروى از قوانین دینى کهبراى زندگى اجتماعى بشر وضع گردیده است.
دین بااین تفسیر، تجلى
حکمت و رحمت الهى و نعمت عظیم خداوندى است.اما حکمت، از آن نظر که نظام زندگى بشر را استوار مىسازد.
- و اما رحمت، زیرا که خداوند به دین داران پاداش جزیل اخروى عطا مىکند.
- و اما نعمت، زیرا که انسان دیندار به معرفتى عالى از جهان آفرین نایل مىگردد،و آن ابتهاج و سرور حقیقى براى عارفان است .
- محقق طوسى پس از شرح برهان فوق و پاسخ به اشکالهاى فخرالدین رازى مطلبى را بهعنوان نقد کلام ابنسینا آورده و گفته است:
- همه آنچه را که شیخ درباره شریعت و نبوت بیان نمود. چنین نیست که انسان بدونآن نتواند زندگى کند، بلکه نقش آنها در کمال نظام زندگى دنیوى و اخروى بشر است،ولى حیات ضرورى انسان از طریق قوانین و تدابیر غیر دینى نیز امکانپذیر است.چنانکه در روى زمین جوامع غیر دینى نیز وجود دارد.
یعنى اگر نگرش ما بهانسان به عنوان یک موجود صرفامادى باشد و حیات او را منحصر در حیات مادى ودنیوى بدانیم، ممکن است اجتماع بشرى براساس قوانین غیر دینى نیز نظم لازم رابهدست آورد.
ولى اگر
انسان شناسى مبتنى بر دو بعدى بودن انسان باشد ودرکنارحیات مادى و دنیوى به زندگى معنوى و اخروى نیز براى انسان قایل شویم، بلکه آنرا اصل و
فلسفه حیات ا و بدانیم،
قانون و شریعت الهى امرى ضرورى و اجتناب ناپذیر خواهد بود، و بدیهى است کلام ابنسینا بر پایه چنین انسانشناختىاى استواراست.
منابع
1- ابن سینا،اشارات
2- شرح اشارات،ج1 ،ص 371-376
3- پایگاههای اسلامی اینترنت، نسخه 3
برای مطالعه بیشتر بخوانید