میان علم و عقیده فرق است ،
علم آن چیزى است که بر اساس
منطق پیش می رود . انسان در علم باید آزاد باشد . کسى که در نظریات علمی اندیشیده و با فکر آزاد ، انتخاب کرده ، باید هم آزاد باشد . اما عقیده را که انسان انتخاب می کند ، بر مبناى تفکر نیست .
عقائد اغلب
تقلید است ، پیروى از اکابر و بزرگان است . از نظر قرآن انسان تحت تأثیر بزرگان قرار می گیرد ، عقیده اى اتخاذ می کند . تحت تأثیر پدر و مادر و آباء و اسلاف خود ، عقیده اى در ذهنش نفوذ می کند . چرا انسان در عقیده یعنى گرایش اعتقادى که ریشه آن پیروى کورکورانه از محیط یا پیروى از اکابر و شخصیتها است و مغرضانه به او القاء کرده اند آزاد باشد ؟ !
این
آزادى معنایش این است که شخصى اشتباه کرده ، به دست خود زنجیرى به دست و پاى خویش بسته ، بعد ما بگوئیم چون این انسان این زنجیر را خودش به دست و پاى خودش بسته و این ، اراده و خواست او است آزاد است ، چون به دست خودش زنجیر را به دست و پاى خودش بسته است حقوق بشر اقتضا می کند که ما این زنجیر را از دست و پایش باز نکنیم . چون خودش می گوید باز نکن ، باز نکن . این درست نیست .
منبع
شهید مطهری ، آشنایى باقرآن ج3