فتنه ی برادران نصر بن احمد بن اسماعیل سامانی
برادران نصر؛ یحیی، ابراهیم و منصور که در قهندز بخارا محبوس بودند، به کمک آشپز خویش؛ ابوبکر خباز که مردی ماجراجو بود، ظاهراً به تحریک طرفداران
علویان و
دیلمیان که در بخارا بودند و تنی چند از عیاران و ناراضیان که مؤلف
زین الاخبار از آنان به نام «خصومیان» یاد میکند، ایجاد نوعی طغیان عمومی کردند و بدین گونه شورشی سخت بر علیه امیر نصر به وجود آمد.
ابوبکر خباز با برادران نصر، پنهانی برای ایجاد این طغیان تبانی کرده بود و هنگامی که امیر نصر از بخارا خارج شد، صبحگاه یک روز جمعه او دروازهبان قهندز را اغفال کرد و با عدهای از همدستان خویش به آنجا رفت و امیر زادگان را از زندان بیرون آورد.
عاقبت، کار آنها بالا گرفت و یحیی خود را امیر خراسان خواند و خباز را هم سرهنگ سپاه کرد. در این احوال بخش عمدهای از خزانه نصر در بخارا به باد غارت رفت.
نصر که با شنیدن این خبر، آهنگ بخارا کرده ، خباز را در نزدیک
جیحون دستگیر و با عذابی سخت به قتل رساند، اما تعقیب یحیی و برادرانش مدت زیادی امیر را در خراسان بین بلخ و نیشابور سرگردان ساخت.
با این وجود با تدبیر وزیر،
ابوالفضل بلعمی ، ماجرا خاتمه یافت و غوغا فرو نشست. ماجرای خباز و فتنه برادران نصر که چندین سال موجب دل مشغولی امیر سامانی شد، مجالی بود تا
امیر چغانیان، ابوبکر محمد بن مظفر چغانی
آل محتاج، در دفاع از نصر و حمایت او خدمات شایستهای انجام دهد و نصر نیز به دنبال این خدمات، او را امیر و سپهسالار خراسان کند.
ابوبکر چغانی به خاطر حکایت آن نیش عقرب که در حضور امیر تحمل کرد و همچنین جرأت، ادب و مقاومت فوق العادهای که از این بابت از خود نشان داد، مورد توجه و اعتماد خاص امیر واقع شد و خدمات ارزندهای نیز به او کرد.
از جمله با استفاده از اختلاف بین ماکان کاکی و مردآویج زیاری، ماکان را تشویق به التجاء به امیر بخارا کرد و این سردار ماجراجوی دیلم را که غالباً در حدود جرجان و ری برای
خراسان مایه تهدید بود به هر نحو ممکنی مدتی به دستگاه امیر نصر جلب نمود «حدود 317 ق / 933 م».
امیر چغانی به وسیله ماکان فتنه الیاس را که بر کرمان غلبه یافته بود، فرو نشاند و ماکان از جانب وی ولایت کرمان یافت «322 ق / 934 م».