فتح لار و بحرین
«1009 ق / 1600 م»
شاه عباس، حکومت فارس را در 1003 ق / 5 -1594 م هم به الله وردى خان زرگر باشى، واگذار کرد. در این تاریخ، ولایت
لار مطیع دستهاى از خوانین محلى بود که نسبت خود را به ادعا، به
گرگین میلاد، پهلوان مشهور
شاهنامه مىرساندند و بنادر این ولایت هم، چون
میناب و
جرون - بندر عباس - اسما" تحت امر امیران هرمز و رسما" مطیع حکمران
هند پرتغال بود.
پرتغالیها در 912 ق / 1506 م هرمز «هرموز» را به تصرف خود درآوردند و امراى این جزیره را که باجگزار سلاطین ایران بودند، مطیع و دست نشانده خود کردند؛ سپس جزایر
عمان و
مسقط و دیگر جزایر
خلیج فارس را هم تحت قیومیت خویش گرفتند. در سال 920 ق / 1514 م شاه اسماعیل اول، سفیرى نزد آلبوکرک - حاکم هند پرتغال - که در خلیج بود، فرستاد و آلبوکرک هم سفیر ایران را به اقتضاى وقت به گرمىپذیرا شد؛ اما کمىبعد چون شنید که امیر هرمز اطاعت پادشاه صفوى را گردن نهاده، به تنبیه این حکمران آمد و در پایان، در میناب، با سفیر شاه اسماعیل عهدنامهاى بست و حاضر شد که در مقابل صرف نظر کردن پادشاه صفوى از تقاضاى اطاعت از امیر هرمز، ایران را در سرکوب طغیان و انقلاب
بلوچستان و لشکرکشى به
بحرین یارى رساند و ایران و پرتغال بر ضد عثمانى متحد و هم پیمان شوند.
با وجود این معاهده، پرتغالیها در سال 926 ق / 1520 م، بحرین یعنى
ساحل الحسا و جزایر مجاور آن را هم از تصرف شاه اسماعیل خارج کردند؛ پادشاه ایران هم که درگیر گرفتاریهاى داخلى بود و ضمنا" کشتى جنگى هم نداشت، نتوانست مانع از تجاوز پرتغالیها شود. حتى در انقلاب عظیمى که از 925 تا 928 ق / 1520 تا 1522 م در تمام جزایر و سواحل خلیج فارس از سوى ایرانیان بر علیه اشغال سرزمینشان توسط پرتغالیها رخ داد؛ و نزدیک بود که کار اشغالگران را یکسره سازد، شاه اسماعیل واکنشى نشان نداد.
در 1009 ق / 1600 م، الله وردى خان، نخست خوانین لار را که مانع ارتباط مستقیم ولایت فارس از جانب جنوب شرقى به سواحل خلیج فارس بودند و با پرتغالیها مساعدت داشتند، از میان برداشت، سپس به این عنوان که بحرین همواره ضمیمه فارس بوده، سپاهى به تسخیر آنجا فرستاد. پرتغالیها به بحرین حمله بردند، اما الله وردى خان براى آنکه فشار آنها را بر بحرین کاهش دهد، همزمان بندر جرون «بندر عباس» را مورد تعرض قرار داد و با این تدبیر مانع استیلاى مجدد پرتغالیها بر بحرین شد. این ایالت نخستین منطقهاى از سواحل خلیج فارس بود که پس از یک صد سال استیلاى بیگانگان، از دست آنها خارج و همچنان در تصرف ایران در عهد
صفویه باقى ماند.