غازان خان ایلخان مغول
«703 - 694ق / 1330 - 1295 م»
با دستگیری و قتل بایدو در ذی القعده 694 ق /
اکتبر 1295 م،
غازان خان، در ذی الحجه 694 ق / اواسط اکتبر 1295 م ایلخان
مغول شد
و چون به تشویق
امیر نوروز ، پیش از عزیمت به جنگ با بایدو اسلام آورده بود، در همان آغاز حکومتش تمام حکام و عمال مغول را به قبول اسلام ترغیب یا الزام کرد.
غازان که پس از قبول دین اسلام نام محمود بر خود گذاشت ، در قلمرو خود به ایجاد نظم، امنیت و وضع قواعد و مبانی عادلانه اهتمام بسیار به جا آورد،
به طوری که مجموعه قوانینی تحت
یاسای غازانی تهیه کرد که
ملاک عمل دیوانیان باشد.
غازان در تختگاه خود
تبریز، دستور داد تا تمامی معابد بت پرستان و همچنین کلیساهای مسیحی و کنیسههای
یهودیان را ویران سازند.
پادشاهی غازان خان، فصل جدیدی در حکومت ایلخانان
غازان،
صدر جهان زنجانی را
صاحب دیوان کرد و
امیر نوروز را
منصب امیر الامرایی داد.
اما اسلام آوردن او مورد پسند عدهای از امراء و شاهزادگان مغول واقع نشد به همین دلیل او خود را به قتل عده زیادی از این مخالفان ناچار یافت.
با آغاز پادشاهی غازان، دوران جنگهای داخلی و خانوادگی ایلخانان که پس از مرگ ارغون شروع شده بود، پایان یافت.
دورانی که خرابی و ویرانیهای زیادی به بار آورده بود.
غازان ، کوشید تا با پیگیری
سیاستی نو،
و
برقراری آرامش،
بر زخمهای کهنهای که یکی پس از دیگری بر پیکر فرسوده ایران زمین وارد آمده بود، درمان گذارد به طوری که در جبران مافات گذشتگان سعی و اهتمام فراوان میورزید و سنتهای نیکو از خود بر جای نهاد.
از سوی دیگر
با وجود روابط دوستانه و ارسال هدایا برای خان تازه مغولستان از اظهار تابعیت به وی خودداری کرد، زیرا جانشینان قوبیلای را شایسته آن نمیدانست که خود را در تبعیت از آنان ملزم بیند.
جنگهای داخلی و خارجی در زمان غازان خان
غازان در سفر به
بغداد به زیارت کربلا رفت،
به شام یک بار لشکر کشید و
دمشق را نیز فتح کرد «699 ق / 1299 م»
اما چند سال بعد لشکر او در منطقهای به نام
مرج الصُّفر نزدیک
دمشق از سپاه
مصر شکست خورد چنان که تلفات و اسیران بسیاری داد «رمضان 702 ق / آوریل 1303 م».
این شکست به شدت موجب تأثر و تکدر خاطر غازان شد.
قیام آلافرنگ پسر گیخاتو هم، که ظاهراً در رأس یک فرقه الحادی - پیروان یعقوب باغبانی - قرار گرفته بود «ربیع الثانی 703 ق / نوامبر 1303 م» این تأثر را دو چندان کرد.
ولی سرانجام غازان موفق شد یاران آلافرنگ را مجازات کند، اما خود او را بخشید.
تا این که سرانجام چندی بعد در حوالی
قزوین بعد از نه سال سلطنت در سن سی و سه سالگی وفات یافت «شوال 703 ق / می 1304 م».
به این ترتیب جنازهاش به
تبریز منتقل شد و آن جا در شنب غازان که از بناهای خود او بود با آیین مسلمانی دفن شد.
همچنین ببینید