عکرمه از دشمنان سرسخت امیرالمومنینعلیهالسلام است، و می توان حدس زد که نظریهی او، ناشی از حساب خورده و عداوت شخصی با امام است.
سید بزرگوار معاصر
علامه سید شرفالدین عاملی در کتاب «الکلمه الغراء فی تفضیل الزهراسلاماللهعلیه» میگوید: عکرمه کوشش میکرد مردم را ، در صف دشمنان علی کشاند، و در راه انصراف مردم از آن حضرت و دور کردن از مقام ولایت، سعی و تلاش پیگیری داشت. او سر دسته ی طایفهی مهمی از خوارج است و معتقد بود که تمام مسلمین کافرند و مسلمان واقعی که از اسلام حقیقی بر خوردار است تنها خوارجند.
خالدبن عمران میگوید: در موسم حج، از عکرمه شنیدم می گفت: «اگر کلیدی حاج را که در مناسک حج حضور دارند از دم شمشیر بگذرانم به منتها آرزوی خود رسیده ام». درباره ی آیا متشابههی قرآن میگفته: «هدف باری تعالی از فرو فرستادن اینگونه آیات چیزی جز گمراه کردن مردم نیست.».
از ابن مسیب هم حکایت شده که به غلام آزاده شدهی خود گفت: «مبادا همچون عکرمه که بر مولایش ابن عباس دروغ میبست، نسبت به خلاف واقع بمن دهی».
بنابراین اگر نظری شخصی درباره’ آیهی تطهیر ابراز دارد، ایدهی او در این نظریه، جز دشمنی با امام و تلاش برای سلب لباس افتخار آفرین آیهی تطهیر از دوش مولای متقیان، و به تن بیگانه از آیه، نمودن نیست، و اگر به عنوان روایت از ابن عباس است، این روش اوست که بر مولای خود دروغ میبندد، مخصوصاً با در نظر گرفتن اینکه از ابن عباس، روایات متعددی نقل شده که حکایت از عدم شمول آیهی تطهیر، نسبت به زنان پیغمبر می کند.
باری نه نظریهی عکرمه را که یک مرد نادان، جاعل به قرآن و دشمن اهل بیت است، می توان پذیرفت، نه روایت او ارزشی دارد.