نگاه اجمالی
دگرگونی وقتی صورت میگیرد که سنگی در محیط فیزیکی یا شیمیایی جدیدی قرار گیرد بطوری که مجموعه کانیهای سنگ دیگر باهم و یا با محیط خود در حال تعادل نباشند. محیط شیمیایی جدید را میتوان با نفوذ و انتشار سیالهای فعال در داخل سنگ که با کانیهای سنگ وارد
واکنش شیمیایی میشود، تجسم کرد. تغییر در عوامل فیزیکی شامل تغییر در
دما و یا مقدار و نوع فشاری است که روی سنگ اثر میکند و سبب تولید فابریکهای جدید میگردد.
در هر دما و فشاری
کانی و کانیهایی معین میتواند به صورت پایدار تشکیل شود و چنانچه این کانیها در شرایط جدیدی قرار گیرد که دما و فشار آن با شرایط قبلی حاکم بر این کانیها تفاوت زیادی داشته باشد، کانیها به صورت ناپایدار درآمده ، برای رسیدن به تعادل در اثر واکنشهای شیمیایی یا تغییرات فیزیکی به کانیهای جدیدی تبدیل شده یا به وضع پایدارتری در خواهد آمد. به علاوه در دگرگونی فاز سیالی هم وجود دارد که عمدتا از
آب و
ایندرید کربنیک تشکیل شده است. مهمترین عوامل دگرگون ساز را در زیر شرح میدهیم.
حرارت
افزایش درجه حرارت باعث تسریع
تغییر شکل سنگها میشود. اصولا تغییر شکلهای پلاستیک در بخش سطحی زمین که
فشار و درجه حرارت ناچیز است کمتر اتفاق میافتد ولی در اعماق زیادتر ، تغییر شکلها عمدتا از نوع شکل پذیر (پلاستیک) است. این همان پدیدهای است که در تغییر شکل کانیها و در نتیجه در دگرگونی عمومی نقش مهمی به عهده دارد. در حالی که در سنگهای سطحی عامل شکنندگی (
درزها و
گسلها) برتری دارد.
حرارت لازم برای بالا بردن دمای سنگها از چند منبع ممکن است تامین شود که مهمترین آن عبارت است از افزایش دمای زمین بر حسب عمق ، میتوان گفت که بدون استثنا دمای زمین با افزایش عمق بیشتر میشود. نرخ این افزایش دما که به نام
گرادیان دمای زمین موسوم است در نواحی مختلف زمین متفاوت است و عموما بین 15 تا 30 درجه سانتیگراد در هر کیلومتر عمق است.
فشار
فشار موثر در دگرگونی که بر حسب
نیرو بر واحد سطح بیان میشود، اصولا بر دو نوع است. یکی فشار لیتوستاتیک که از نوع فشار همه جانبه است یعنی اندازه آن در همه جهات برابر است و دیگری فشار جهتدار که اندازه آن در جهات مختلف متفاوت میباشد. از دسته اول میتوان فشار طبقات رویی و فشار سیالات را ذکر کرد. از بارزترین انواع دسته دوم
نیروهای تکتونیکی است که بستگی به شرایط زمین شناسی ناحیه دگرگونی دارد. فشار لیتوستاتیک به تنهایی نمیتواند سبب تغییر شکل سنگها گردد و فقط در صورتی که فشار جهتدار بر سنگها اثر کند در آنها تغییر شکل رخ خواهد داد.
ولی این نوع فشار اصولا تنها روی فابریک
سنگهای دگرگونی اثر میگذارد و تاثیری روی مجموعه کانیهای این سنگها ندارد، اگرچه میتواند گاهی نقش
کاتالیزور را در واکنشها بازی کند یا سبب تسهیل جابجایی سیالهای موثر این واکنشها گردد. یکی از عوامل فشار موثر در
دگرگونی ، فشار سیال است که عبارت از فشاری میباشد که از طرف سیالی که بین ذرات سنگها و یا در مرز دانههای سنگها قرار دارد به سنگ وارد میشود. وجود
سیال در داخل سنگ بخصوص وقتی فشار سیال قابل ملاحظه باشد، مقدار زیادی از این فشار لیتوستاتیک را خنثی میکند و اجازه میدهد تا در شرایط مناسب در سنگ
شکستگی بوجود آید.
سیالها
اکثر زمین شناسان در اهمیت نقش سیالها در دگرگونی توافق دارند. دلایل متعددی وجود دارد که در دگرگونی ، سیالها به مقادیر کم یا زیاد وجود دارد. وجود کانیهای آبدار مانند
میکاها و آمینولها در بعضی سنگها که حتی تحت تاثیر دگرگونی شدید قرار گرفتهاند نشان میدهد که در این شرایط مقدار کافی آب در محیط وجود داشته است و گرنه این کانیها با از دست دادن آب کانیهای دیگر تبدیل میشوند. یا در دگرگونی پیشرو با افزایش شدت دگرگونی کانیها به تدریج آب و CO
2 خود را از دست میدهد و از اینجا نتیجه میگیریم که در دگرگونی ، اگرچه برای مدت کوتاهی هم باشد، مقداری سیال وجود دارد.
وجود سیالها در انجام واکنشهای شیمیایی و تشکیل کانیهای دگرگونی چه بطور مستقیم و چه به صورت کاتالیزور حائز اهمیت زیادی است که نباید نادیده شود. در بین منابع سیالها میتوان آب همزاد ، آب آزاد شده کانیها در دگرگونی پیشرو ، اب اضافه شده از
ماگما هنگام نفوذ
تودههای آذرین یا از آتشفشانها سرانجام آب و سایر مواردی را که در نتیجه بیگاز شدن گوشه بالایی زمین تولید شده و در شرایط دگرگونی قرار میگیرد، ذکر کرد.
زمان
هر چقدر نیروی وارده بر سنگها کم ولی در زمان طولانی اثر نماید
مقاومت سنگها زیادتر میشود و اگر نیروها ناگهانی باشد، موجب شکنندگی سنگ میشود. برای نشان دادن عامل
زمان در زمین شناسی از اصطلاح کریپ (خزش) استفاده میکنند که عبارت از
تغییر شکل آهسته و مداوم سنگ در طول زمان است.
مباحث مرتبط با عنوان