عماره، فرزند ولید بن مغیره، یکی از دشمنان
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پیش از
هجرت بود. او -که برادر
خالد بن ولید بود- از بزرگان و سرشناسان قریش به شمار میرفت.
سران قریش او را -که جوانی نیرومند، زیبا و خوش اندام بود- نزد
ابوطالب، عموی پیامبر، بردند و گفتند:«او قوی ترین و زیباترین و فهمیده ترین جوان قریش است. او را بگیر تا از اندیشه و یاری و میراث او بهره مند شوی. او را به فرزندی خود بگیر و در عوض، برادرزاده ات، محمد، را به ما بده؛ چرا که او به دشمنی با دین تو و پدرانت برخاسته، اجتماع ما را دچار تفرقه کرده و دانایی و خرد ما را سفاهت خوانده است. محمد را به ما بده تا او را بکشیم و در برابرش عماره را بستان!»
ابوطالب خشمگین شد و گفت:«به خدا سوگند که بد پیشنهادی به من دادهاید! فرزند خود را به من بدهید تا او را برای شما بپرورم و فرزند خود را به شما بدهم تا او را بکشید؟! به خدا سوگند که هرگز چنین نخواهم کرد.»
بنا بر روایتی عماره همراه
عمرو عاص راهی
حبشه شد تا مسلمانان هجرتکرده به حبشه را بازگرداند؛ اما چون در میانهی راه، در حال مستی، به همسر عمرو عاص تعرض کرد، عمرو عاص نقشهای کشید و او را به عنوان خائن به
نجاشی معرفی کرد. نجاشی نیز ساحران خود را فراخواند تا در بیابانها سرگرداناش کنند. عماره در زمان خلافت
عمر درگذشت.
منابع:
الکامل، 1، 193 / سیرهی ابن هشام، 1، 285 / بحارالانوار، 35، 89؛18، 411 / تاریخ طبری، 1، 545 / شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، 6، 34