- علت تجدید شرایع وتعدد انها چیست ؟
مرحوم
استاد مطهرى مى فرماید:
- یکى از جهات احتیاج به شریعت جدید اینست که مقدارى از حقایق شریعت قبلى در دست مردم تحریف شده و به شکل دیگرى در آمده است . در حقیقت یکى از کارهاى هر پیغمبرى احیا و زنده کردن تعلیمات پیغمبر گذشته است یعنى قسمتى از تعلیمات هر پیغمبرى همان تعلیمات پیغمبر پیشین است که در طول تاریخ در دست مردم مسخ شده است , و این , تقریبا مى شود گفت که لازمه طبیعت بشر است که در هر تعلیمى که از هر معلمى مى گیرد , کم و زیاد مى کند , نقص و اضافه ایجاد مى کند و به عبارت دیگر آن را تحریف مى کند .
- این مسأله را قرآن کریم قبول دارد , تجارب بشر هم به درستى آن شهادت مى دهد . مثلا خود قرآن کریم که آمد تورات و انجیل را نسخ کرد ولى قسمتى از تعلیمات آنها را احیا و زنده نمود .
مثلا همین موضوع ملت ابراهیم , طریقه ابراهیم که در قرآن آمده است .
قریش خودشان را تابع ابراهیم حساب مى کردند ولى چیزى که تقریبا باقى نمانده بود , تعلیمات اصلى ابراهیم بود . عوض کرده بودند , دست برده بودند , یک چیز من در آوردى شده بود .
قرآن اینطور بیان مى کند : « ما کان صلاتهم عندّ البیت الا مکاء و تصدیه ّ» ابراهیم نماز را واجب کرده بود . نماز او واقعا عبادت بوده است .
عبادت یعنى خضوع در نزد پروردگار ,
تسبیح و تنزیه و تحمید پروردگار . حالا اگر نماز ابراهیم از لحاظ شکل ظاهر فرقى داشته باشد با نماز ما , مهم نیست ولى مسلم نماز ابراهیم نماز بوده است یعنى آنچه که در نماز هست , نوع اذکار , نوع حمدها , نوع ثناها , ستایشها , خضوعها , اظهار ذلتها , تسبیحها و تقدیسها در آن بوده است . اینقدر در این عبادت دخل و تصرف کرده بودند که در زمان نزول قرآن نماز را به شکل سوتکشیدن یا کف زدن درآورده بودند .
پس یکى از کارهائى که هر پیغمبرى مى کند احیاء تعلیمات پیغمبران پیشین است . لهذا قرآن راجع به ابراهیم علیهالسلام مى گوید :
« ما کان ابراهیمّ یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما ّ»
یهودیها مى گفتند همین طریقه اى را که ما داریم و اسمش یهودى گرى است, ابراهیم داشت.
نصرانیها مى گفتند طریقه ابراهیم همین است که ما الان داریم . یعنى اینکه ما داریم , همان است منتها کامل شده است و نسخ کننده طریقه ابراهیم است .
- در آیه دیگر مى گوید : « شرع لکم من الدین ما وصى به نوحا» تشریع کرد براى شما دینى را که در زمان نوح به آن توصیه شده بود و الذىّ اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسى و عیسى ّ این دینى که براى شما توصیه شده است , همانست که به نوح توصیه شده و همانست که به تو وحى شده و همانست که به ابراهیم و موسى و عیسى توصیه شده است:
«انّ اقیموا الدین و لا تتفرقوا فیه کبر على المشرکین ما تدعوهم الیه ّ » توصیه شد که همین
دین را اقامه بکنید ( یعنى دین همان دین است , یک راه است ) تشتت پیدا نکردند، مگر بعد از آنکه مى دانستند ولى روى هواپرستى این تفرقه ها را ایجاد کردند .
یعنى این رشته هاى مختلف را دست مردم ایجاد کرده است , اگر ساخته هاى مردم را حذف بکنید مى بینید تمام اینها یک دین است , یک ماهیت است , یک طریقت است .
غرض این جهت است که یکى از کارهاى انبیاء احیاء اصل دین است که اصل دین از آدم تا خاتم یکى است . البته فروع مختلف است . هر پیغمبرى که مىآید یکى از کارهایش پیرایش است یعنى اضافات و تحریفات بشر را مشخص مى کند .
منبع