سلمان فارسی می گوید:
روزی
فاطمه علیهاسلام نشسته بود و
جو آسیاب میکرد. ناگهان چشمم به دسته آسیاب افتاد و دیدم از دستهاش خون جاری است. عرض کردم:« ای دختر
رسول خدا، دست های مبارک شما برای آرد کردن جو زخم شده، در حالی که کنیز شما،
فضه، در خانه است.»
فاطمه علیهاسلام فرمود:« پدرم رسول خدا به من سفارش فرموده است که کارهای خانه بین من و فضه تقسیم شود. دیروز نوبت او بود و امروز نوبت من است.»
منابع:
- بحارالانوار، ج 43، ص 28، ح 33.
مراجعه شود به: