«عابس بن ابی شبیب شاکری» از قبیله بنی شاکر بود؛ قبیله ای علاقهمند به
اهل بیت و
امیرالمؤمنین علی علیه السلام. مردمان این قبیله از شجاعان و دلاوران عرب بودند و به «فتیان الصباح» (جوانمردان صبح) شهرت داشتند.
امام علی در
جنگ صفین درباره قبیله بنی شاکر فرموده بود:« اگر تعداد آنان به هزار نفر می رسید، حق عبادت خدا به جا آورده می شد.»
عابس از بزرگان
شیعه بود و از رؤسای قبیلهی بنیشاکر؛ مردی شجاع و خطیبی توانا و عابدی پر تلاش و شب زندهدار.
هنگامی که
مسلم بن عقیل در منزل
مختار بن ابی عبیده ثقفی در جمع شیعیان گریان، نامه امام علیه السلام را خواند، عابس بن شبیب برخاست و پس از حمد خدا گفت:« من از طرف مردم
کوفه برای شما صحبت نمیکنم و نمی دانم که در دلهای آنان چه میگذرد. قصد فریب شما را هم ندارم. به خدا سوگند آنچه میگویم چیزی است که در ضمیرم نقش بسته است و به آن باور دارم: در خود این آمادگی را می بینم که در هر زمانی که به کمک من نیاز داشته باشید، دریغ نکنم و در رکاب شما با شمشیرم با دشمنان مبارزه کنم و در این راه جز به رضای خداوند و ثواب الهی نمیاندیشم تا به دیدار خدا بشتابم.»
هنگامی که مسلم بن عقیل نامهای برای امام نوشت، آن را به دست عابس بن شبیب داد و به سوی امام علیه السلام فرستاد.
عابس نامه مسلم عقیل را در
مکه تسلیم امام علیه السلام کرد و پیوسته در خدمت امام بود تا به
کربلا آمد و به درجه شهادت نایل شد.
منابع:
مراجعه شود به