شهریار بن شروین
«وفات 210 ق / 725 م»
شهریار پسر شروین بن
سرخاب که به رسم گروگان نزد
هارون الرشید - خلیفه عباسی - میزیست، پس از بیماری خلیفه، به نزد پدر بازگشت و با مرگ شروین، رشته کارها را در دست گرفت. پس از مرگ ونداد، پسر او قارن یار دیرین دوران اسارتش، نیز رشته دوستی را نگسست و خود را فرمانبردار شهریار دانست. در 201 ق / 816 م عبدالله بن خردادبه، والی
طبرستان از سوی عباسیان، بسیاری ارتفاعات طبرستان را تصرف کرد و شهریار را وا پس راند «تاریخ طبری، ج 8، ص 556؛ ابن اثیر: الکامل، ج 6 / صص 327 و 328». ظاهراً پس از این پیروزی ها،
مأمون از شهریار و قارن خواست که برای پیکار با رومیان در رکابش حاضر شوند. شهریار نپذیرفت، ولی قارن دعوت او را لبیک گفت و از خلیفه نیکویی ها دید. شهریار ناخشنود از رفتار قارن، بسیاری از املاک او را مصادره کرد. مازیار پسر قارن، تجاوز شهریار را بر خود گران یافت و به مقابله پرداخت، ولی شکست خورد و به نزد پسر عمّ خود وندامید رفت. شهریار او را وندامید طلب کرد، این نیز مازیار را به بند کشید، ولی مازیار زندانبان را فریفت و از بن گریخت و به
بغداد رفت. چندی بعد شهریار درگذشت.
برخی جانشین او را جعفر میدانند «میر خواند:
حبیب السیر، ج 2، ص 417»، ولی ابن اسفندیار از جفعر یاد نکرده و شاپور را جانشین او دانسته است. گذشته از این نام جعفر در این روزگار که باوندیان هنوز به اسلام گردن ننهاده بودند، با واقعیت فرهنگی و دینی منطقه همخوانی ندارد.