شاپور پسر شهریار
«وفات پس از 220 ق / 835 م»
شاپور پس از مرگ شهریار به حکومت نشست، اما به سبب بد خویی و بی سامان گذاردن کار ملک، مردم از او روی گردان شدند و نامه شکایت به
مأمون خلیفه فرستادند. خلیفه، نخست محمد بن خالد را به سرکوب شاپور فرستاد، اما محمد کاری از پیش نبرد. این بار مازیار را که کینهای دیرین با خاندان شاپور داشت، نامزد این کار کرد. مازیار بر شاپور چیره شد و او را به موسی به حفص، مأمور خلیفه و والی مناطق بَست
طبرستان سپرد. شاپور برای آزادی خود 100/000درهم به موسی پیشنهاد کرد، اما موسی شرط آزادی او را گردن نهادن به اسلام دانست. در این میان مازیار که بیم داشت کار به آشتی بکشد، در فرصت مناسب، شاپور را سر از بدن جدا کرد.