آلکالی گرانیتها
آلکالی گرانیتهای واقعی از نظر مقدار
کانیهای مافیک معمولا کمبود دارند و در برخی از آنها این کمبود بیشتر است. چنین سنگی به عنوان
لویکو گرانیت معروف و دارای رنگ خیلی روشنی است و دانههای
میکا بطور خیلی پراکنده در آن یافت میشوند. بعضی نمونههای آن تا 97 درصد از
کوارتز و
فلدسپاتها و تنها حدود 3 درصد از کانیهای مافیک تشکیل میگردند. میکا اغلب از نوع بیوتیت ، تنها کانی مافیک این سنگها سات که گاهی با موسکویت همراه است. آلکالی
گرانیتها تحت تاثیر فعل و انفعالات پنوماتولیتیکی مراحل آخر ، به شرح زیر تغییر شکل میدهند.
آلتراسیون ابتدائی این سنگها تشکیل لکههای ریز سریسیت یا پاراگونیت را اغلب در امتداد رخ ها باعث میشوند، در حالیکه کائولینتیزاسیون باعث ابری شکل شدن و بالاخره کدر شدن فلدسپاتها میگردد. یک نمونه مشخص از این سنگها، به نام
شارنوکیت معروف است که اولین بار از منطقهای در
مدرس هند گزارش شده است. وجود هیپرستن با پلئوکروئسیم مشخص از صفحات برجسته این سنگ است. این صفت متمایز ، شارنوکیت را با یک سری سنگهای هیپرستندار با ترکیبات متغیر مربوط میسازد که به اصطلاح سری شارنوکیت نامیده میشود و محدود کاملی از ترکیبات را از اسیدی تا
اولترا بازیکی در بر میگیرد. شارنوکیتها تنها در بعضی مناطق معین از سپرهای پرکامبرین یافت میشود.
گرانیتهای سدیک
گرانیتهای سدیک حقیقی کمیاباند ولی آنهائی که پیدا میشوند، بالاخص با توجه به سیلیکاتهای تیره آنها ، سنگهای مشخصی را تشکیل میدهند. نمونههای تیپیک بخصوص در کمپلکسهای حلقوی نیجریه و سودان یافت میشوند. وجه تمایز این مجموعه صرفا انعکاسی است از ترکیبات شیمیایی سنگهایی که از آنها سرچشمه گرفته و بوسیله
تجزیه شیمیایی نشان داده شده که از نظر مقدار
سدیم غنی ولی در عوض از نظر مقدار Ca ، Al و Mg فقیر بودهاند. مقدار آنورتیت به نحو استثنایی کم و پلاژیوکلاز تقریبا آلبینیت خالص است.
به علاوه در بین سیلیکاتهای رنگین ، بیوتیت و هورنبلند مستثنی شده و جای آنها توسط دو کانی فاقد
کلسیم و
آلومینیوم یعنی آرژین و ریبکیت اشغال گردیده که گاهی بطور متعدد ولی اغلب به حالت رابطه واکنشی یافت میشوند و اولی معمولا بوسیله
کانی دومی احاطه میگردد. در چنین سنگهایی تمامی سدیم در فلدسپاتها محبوس میگردد که برحسب تعریف ممکن است آبیت باشد ولی معمولا میکروپرتیت ، آنتی پرتیت و کریپتو پرتیت است. اینجا اجزا غالب هستند که البته با مقدار مورد لزوم
کوارتز همراه با بیوتیت و کانیهای فرعی معمولی یافت میشوند.
گرانیتهای معمولی یا آداملیتها
در این گروه ، آن دسته از
سنگهای گرانیتی قرار میگیرند که در آنها پلازیوکلاز و آلکالی فلدسپات با مقادیر تقریبا مساوی یافت میشوند و مقدار هیچ یک از آنها نباید از دو سوم کل فلدسپاتها تجاوز نماید. در مقایسه با آلکالی گرانیتها ، گرانیتهای معمولی بوسیله افزایش اهمیت نقش یون Ca در فلدسپات مربوطه متمایز میگردد. پلاژیوکلاز معمولا در محدوده اولیگوکلاز واقع است ولی گاهی ممکن است
آندزین باشد.
کانیهای اصلی
کوارتز ، آلکالی فلدسپات و پلاژیوکلاز در بعضی گرانیتها بوسیله بیوتیت و در برخی دیگر بوسیله بیوتیت و هورنبلند همراهی میگردند. نام آداملیت در اصل برای نوعی سنگ که اکنون
تونالیت نامیده میشود پیشنهاد گردیده بود. محلی که اولین بار این سنگ از آنجا گزارش شده ، کمپلکس آداملو در تیرول است. تجزیه میکروسکوپی یک نمونه از گرانیتها نشان داده که حاوی تقریبا 24 درصد کوارتز ، 36 درصد انورتوکلاز ، 34 درصد اولیگوکلاز و 6 درصد بیوتیت میباشد.
گرانودیوریتها
دومین سنگهای دانه درشت سرشار از کوارتز ، گرادیوریتها یکی از مهمترین آنها هستند این سنگها در واقع خیلی بیشتر از مجموع اعضا دانه درشت گروههای حد واسط بازیک باهم گسترش دارند. گرانودیوریتها ،
سنگهای آذرین دانه درشت هستند که در آنها کوارتز کانی اصلی و پلاژیوکلاز فلدسپات غالب است ولی آلکالی فلدسپات نیز میتواند موجود باشد که در این حالت مقدار آن نباید از یک سوم کل فلدسپاتها تجاوز نماید. این کانیهای روشن اغلب بوسیله سیلیکاتهای رنگین و کانیهای فرعی همراهی میشوند که از بین گروه اول
بیوتیت و
هورنبلند و از بین گروه دوم اسفن ،
آپاتیت و
مگنیتیت تقریبا همیشه موجود میباشند.
ترونجمیت
گرانودیوریتی که در آن آلکالی فلدسپات بطور کامل شرکت ندارد بنام ترونجمیت خوانده میشود و از پلاژیوکلاز ، همراه با
کوارتز و مقدار کمی بیوتیت که گاهی بوسیله هورنبلند یا
پیروکسن جانشین میشود، تشکیل میگردد.
ریولیتها
طبقه بندی سنگهای آذرین دانه ریز میبایستی پیرو همان رویهای باشد که برای هم طرازهای دانه درشت آنها مورد قبول واقع گردیده است. در بین پترولوژیستها توفیق شده است که ریولیت هم تراز دانه ریز (ولکانیکی) ،
گرانیت باشد. فنوکریستهای این سنگ از
سایندین و کوارتز تشکیل شده
کانیهای مافیک نیز به صورت بلورهای درشت اولیه ممکن است در این سنگ ظاهر شود، ولی مقدار آن معمولا خیلی کم است.
آلکالی ریولیتها
این اسم یکی از قدیمیترین اسامی سنگها است و بر مبنای خاصیت نواری شدن جریانی که این سنگها گاه گاهی به نمایش میگذارند، بوسیله
ریشت هوف Ricthof در سال 1860 بکار برده شده است.
ریولیتهای پتاسیک
در این سنگها فلدسپات غالب از فرم حرارت بالا یعنی سانیدین است که اغلب بصورت فنوکریستهای شفاف و با دانههای میکرولیتی در زمینه یافت میشود. سایندین در موارد بسیاری حاوی مقدار قابل توجهی از مولکولهای البنیت است که یا به صورت محلول جامد در کریستالهای ظاهرا
هموژن یا به صورت مختصرا تفکیک شده در هم رشدیهای کریپتوپرتیتی موجود میباشد.
در تمامی ریولیتها سیلیس آزاد نه تنها به صورت کوارتز B تبدیل شده بلکه تریویمیت و حتی کریپتوبالیت یافت میشود. از بین اینها کوارتز B به مراتب فراوانتر و تنها فرمی از
سیلیس است که در آزمایشات اختصاصی بیکم و کاست آشکاری گردد. در مقایسه با گرانیتها انتظار میرود که میکاها و هورنبلدها ، فروانترین نوع سیلیکاتهای رنگین موجود باشند ولی در واقع ، هرچند
بیوتیت فراوان است ولی هورنبلند در ریولیتها کمتر از پیروکسن یافت میشود.
ریولیتهای سدیک
این سنگها مانند گرانیتهای سدیک ممکن است عمدتا بوسیله
سیلیکاتهای رنگینی که دارند مشخص گردند که احتمالا از همان نمونههایی هستند که در گرانیتها و میکرو گرانیتها یافت میشوند، یعنی از بین پیروکسنها ، اژرین و از بین آمفیبولها ، ریبکیت. سیلیکاتهای رنگین البته با کوارتز و در حالت ایدهآل با آلبینیت همراهاند، هرچند که در خیلی موارد
فلدسپات ، مانند حالت سنگهای دانه درشت معادل آنها ، سدی – پتاسیک است.
کوارتز – کراتوفیر یک ریولیت سدیک است که بوسیله حضور آلبیت و یا فلدسپات سرشار از آلبنیت مشخص میشود و همراه با مقدار کمی سیلیکاتهای رنگین که ماهیت اصلی آنها بر اثر
آلتراسیون پنهان گردیده ، یافت میگردد. این نوع سیلیکاتها بوسیله قطعات نامشخص
کلریت جایگزین شدهاند. کوارتز – کراتوفیر نمونهای از ریولیت سدیک و یکی از اعضا مجموعه اسپیلیتی است.
ریوداسیتها
نام قدیمی تر آنها ، توسکانیت (واشینگتن ، 1897) است و از نام ایتالیایی توسکانی یعنی از جایی که سنگ در اصل توصیف گردیده منشا گرفته است. ریوداسیت منظور از صفات اصلی این سنگها یعنی اشتراک خوصیات ریولیتها و داسیتها را بهتر میرساند. بدین ترتیب در ریولیتها دو نوع
فلدسپات یکی از تیپ آلکانی و خاص ریولیتها و دیگری پلاژیوکلاز ، معمولا در محدوده اولیگوکلاز – آنوزین ، دارای وضعیت مشابهی میباشند. اکثر ریوداسیتها پورفیرتیک هستند و هر سه عضو رفلسیکی ممکن است به صورت فئوکریستهائی یافت شوند، هرچند که معمولا فنوکریستها شامل کوارتز بقای تبدیل شده و پلاژیوکلاز است، در حالیکه آلکالی فلدسپات یا
سایندین بخش اصلی زمینه را تشکیل میدهد.
داسیتها
داسیتها اعضای مهمی از مجموعه کالک آلکالن میباشند. و باهم یافتی نزدیکی با اندزیتها موجودند که ضمنا بر اثر کمبود
سیلیس سوی آنها گرایش مییابند. در آمریکا تمایز بین آندزیتها و اسلیتها را مبتنی بر درصد سیلیس آنها میدانند و بر این مبنا ، در اسلیتها حاوی 63 تا 68 درصد SiO
2 میباشند. اندیس رنگ در مقایسه با آندزیتها کم است ولی وسیله اصلی تمایز ، در نقش کوارتز نهفته است. درصد بالای کوارتز نورماتیو در اسلیتها ، ته شینی نخستین کوارتز مودال را به صورت فتو کرسیتها باعث میشود.
داسیت سنگی است که فنولیت کریستهای آن از
پلاژیوکلاز و
کوارتز تشکیل شده و ممکن است دارای فنوکریستهای از کانیهای تیره باشد. داسیتها نسبت به ریولیتها بطور متوسط حاوی مقدار کمتری سیلیس میباشند. تفاوت اساسی بین این دو را نه در صد
سیلیس بلکه نسبت آلکانی فلدسپات به پلاژیوکلاز تشکیل میدهد.
ابسیدینها
ابسیدینها شیشههای طبیعی هستند که دارای ترکیب
ریولیت میباشند. در آنها
بلور خیلی بندرت دیده میشود ولی دانههایی در آنها وجود دارد که خواص آنها بین اجسام بیشکل و بلورین است و کریستالیت نامیده میشوند. رنگ شیشههای طبیعی از سیاه تا خاکستری تغییر میکند ولی این رنگ به هیچ وجه معرف ترکیب ابسیدین نمیتواند باشد.
پیچتن
عبارت از ابسیدنی است که دارای جلای صمغی است و از 4 تا 10 درصد آب دارد. در صورتی که در ابسیدینها بیش از 1 درصد
آب وجود ندارد. پرلیتها که از نظر اقتصادی امروزه اهمیت زیادی دارند و در صنایع ساختمانی به عنوان سازند اصلی مصالح سبک بکار میروند جز این دسته از سنگها هستند، پرلیتها در نتیجه حرارت به شدت باد کرده و جرم مخصوص قطعات آن تقلیل مییابد.
طرز تشکیل ابسیدینها
ابسیدینها خیلی بندرت بصورت یک
گدازه حقیقی دیده میشوند و اکثرا در حاشیه سنگهای خروجی بلورین تشکیل میشوند.
مباحث مرتبط با عنوان