سلوکوس سردار اسکندر
سلوکوس نیکاتر Selucos Nicator سر سلسلة پادشاهان سلوکی است . وی پس از غلبه بر
آنتیگون خود را ملقب به نیکاتر یعنی فاتح ، کرد و سال 312 ق . م ، در بابل به تخت نشست . سال جلوس او ، مبدأ تاریخ سلوکی یا اسکندری است . برای اینکه نامی بلند پیدا کند ، به جهانگشایی اسکندر ادامه داد و به
هند لشکر کشید ولی از عهدة پادشاه مقتدر آن سرزمین که
چندره گوپتا Chandragupta نام داشت برنیامد و همة ولایاتی را که اسکندر در
پنجاب هند تسخیر کرده بود به وی واگذاشت و دختر خود را به زنی به او داد و در عوض از او پانصد
زنجیر فیل گرفت .
زن سلوکوس بانویی ایرانی به نام
آپامه آ Apamea دختر
اسپیتامن سردار
درسغد بود که نام او نه شهر بنا کرد . پایتخت
سلوکوس نخست شهر سلوکیه در ساحل راست
دجله بود که خود او بنا کرد ولی پس از آن شهر
انطاکیه را در کنار
دریای مدیترانه ساخت و آن را پایتخت خویش قرار داد .
فراز و فرود سلوکیان
سلوکوس نیکاتر متصرفات خود را به هفتاد و دو بخش تقسیم نمود و برای هر یک فرمانروایی معین کرد . جانشینان سلوکوس نیکاتر نتوانستند آن قدرت و عظمتی را که او بنیان نهاده بود ادامه دهند .
پس از مرگ او در سال 281 پسرش
آنتیوخوس Antiochus اول و پس از وی پسر او آنتیوخوس دوم بپادشاهی رسیدند . در زمان آنتیوخوس دوم
اشکانیان ، در سرزمین
پارت به پیشوایی نامی شوریده و دولت اشکانی را تأسیس کردند .
(250 ق . م )
مقارن همین زمان ،
دیودوتوس Diodotus یکی از امیران یونانی مشرق سر به شورش برداشته و دولت معروفی یونانی و باختری را در
بلخ و
افغانستان امروز تشکیل دادند .
در سال 190 ق . م ، رومیان که تازه پایشان به
مشرق بازشده بود در
مگنزیا Magnesia که محلی در
آسیای صغیر بود سلوکیها را شکست دادند و آسیای صغیر به دست رومیان افتاد .
در مشرق دولت پارت و باختر نیز دست سلوکیها را کوتاه کرد و از ایران به
سوریه رانده شدند . سرانجام دولت کوچک ایشان در سوریه نیز در 64 ق . م ، به دست رومیان منقرص شد .
مجموع حکومت ایشان 248 سال بود که قریب هشتاد سال در ایران و بقیة آن را در سوریه سلطنت کردند .
آغازهلنیسم یا یونان مآبی :
خواست اسکندر
نقشة
اسکندر مقدونی آن بود که مردمانی را از آسیا به اروپا برد و اقوامی را از اروپا به آسیا آورد تا مشرق به مغرب نزدیک شود و مردم آن دومنطقه با هم بیامیزند . گرچه این فکر به مرحلة عمل در نیامد ولی گروه بسیاری از مردم یونانی در شهرهایی که اسکندر و سلوکیها ساخته بودند ، ساکن گشتند و حکومتهای خود مختاری پدید آوردند و بیش از اسکندر و سلوکیان موجب یونانی شدن مشرق گشتند .
فراز و فرود یونانی مآبی در شرق
غلبة اسکندر بر ایران و انقراض دولت هخامنشی بکلی احوال فرهنگ و تمدن ایران را زیر و زبر ساخت . انقلاب سیاسی و هرج و مرج اوضاع کشور مستلزم انقلاب ادبی مهمی گشت . بر اثر
استیلای اسکندر و جانشینان او تمدن و زبان یونانی در ایران رواج یافت و جایگزین فرهنگ کهن ایران گردید . علوم یونانی از قبیل پزشکی و
فسلفه و شعر و ادبیات و همچنین لغات یونانی در ایران رایج گشت . این رسوخ و نفوذ تمدن و فرهنگ یونانی در ایران
هلنسیم Hellenisme خوانده اند ، زیرا هلن به معنی یونانی و هلنسیم به معنی یونان مآبی و تمدن و آداب یونانی است .
سلوکیان که قریب هشتاد سال در ایران سلطنت کردند ، عامل بزرگ یونانی کردن مشرق زمین بودند . سلاطین یونانی نژاد باختر ( ایلات بلخ ) که به ریاست دیودوتوس Diodotus در 250 ق . م ، یعنی مقارن روی کار آمدن اشکانیان در مشرق ایران سر به استقلال برداشتند . نیز یونانی و یونانی زبان بودند . اسکندر و سلوکیان قریب هفتاد شهر در سرزمین ایران بنا نمودند و مهاجران یونانی را به آنها جلب کردند .
این شهرها نامهای یونانی مانند :اسکندریه و
انطاکیه داشت . از جملة آنها هکاتم پیلس ( صد دروازه ) است که در جنوب غربی دامغان فعلی واقع بود . یونانی شدن مشرق از زمان اسکندر مقدونی آغاز گشت .
در آن زمان متصرفات شرقی اسکندر به دو بخش تقسیم می شد . قسمت غربی از دریای مدیترانه تا رود فرات و قسمت شرقی از رود
فرات تا
سند و
جیحون . در قسمت غربی که مجاور سرزمین یونان بود ، یونان مآبی دوام بیشتری یافت . اما در قسمت شرقی و این طرف فرات بعد از زوال سلطة مغرب بر مشرق یونان مآبی بتدریج رو به ضعف نهاد و زایل شد . حتی خود شهرهای یونانی که در جانب مشرق قرار داشتند در بین شرقیان تحلیل رفتند . نفوذ زبان و تمدن در ایران ، اشکانیان و دولتهای شرقی را نیز تحت تأثیر قرار داد . اشکانیان برای جلب رعایای یونانی خود که در شهرهای یونانی ایران حکومتهای نیمه مسـتقل تشکیل داده بودند ، خود را
فیل هلن Philhellen یعنی محب یونانی می خــواندند و در ترویـج و گسترش آداب و زبان یونانی می کوشیـدنـد و بـرای خـود القــایی از قبیــل :
اپیفانس ، یعنی جلیل القدر و
سوتر ، یعنی منجی انتخاب می کردند . همة پادشاهان مشرق تا چند قرن سکه های خود را به زبان و خط یونانی ضرب می نمودند و تقویم خود را همان تاریخ سلوکی که مبدأ آن سال 312 ق . م ، است قرار داده بودند .