عبدلله بن عباس می گوید:
رسول خدا صلی الله علیه وآله شب
جنگ بدر (شب هفدهم
ماه رمضان سال دوم هجرت)داوطلبی را خواست که آب تهیه کند.
علی علیه السلام داوطلب شد و در تاریکی شب که هوا بسیار سرد و طوفانی بود مشک را برداشت و به طرف چاه بدر حرکت کرد.
کنار چاه که رسید چون دلو (سطل مخصوص چاه) را نیافت خود داخل چاه رفت و مشکی را پر از آب کرد. در مسیر بازگشت باد شدیدی وزید که حضرت بناچار نشست و پس از آنکه برخاست و حرکت کرد دو مرتبه باد دیگری وزید که حضرت نشست و تا سه بار تندبادی حضرت را مجبور به نشستن کرد
زمانی که به حضور پیامبر رسید حضرت پرسید: ای ابوالحسن، چرا دیر آمدی؟ علی (علیه السلام) پاسخ داد: در مسیر بازگشت با بادهای تندی روبرو شدم که مرا به شدت تکان داد.
رسول خدا (صلی اله علیه و آله) فرمود: ای علی، آیا می دانی آن بادها چه بود؟ علی گفت: نه پیامبر فرمود: اولین باد،
جبرئیل بود همراه هزار فرشته که او و آنها بر تو سلام کردند، سپس میکائیل* همراه هزار فرشته بر تو سلام کردند، و آنگاه
اسرافیل همراه هزار فرشته بر تو سلام کردند.
- میکائیل یکی از چهار فرشته مقرب خداست که مأمور روزی رساندن به مخلوقات است .
منابع:
- بحارالانوار، ج 39 ،ص 94، حدیث 5 ------ علل الشرایع
مراجعه شود به: