پس از
فتح مکه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد
مسجد الحرام شد و نزدیک
کعبه رفت و دو طرف در کعبه را گرفت و فرمود:«
لااله الاالله انجز وعده و نصر عبده، و غلب الاحزاب وحده »؛ (معبودی جز الله نیست، وعدهاش را محقق ساخت و بندهاش را یاری فرمود و به تنهایی بر همه گروهها غلبه کرد.) آن گاه رو به مردم مکه کرد و فرمود:« چه میگویید؟ »
سهیل بن عمرو که یکی از سران
قریش بود گفت:« ما جز خیر نمی گوییم. تو برادر و پسر عمویی بزرگوار هستی.»
پیامبر فرمود:« من نیز به شما همان سخن را میگویم که برادرم
یوسف به برادرانش گفت:«
لا تثریب علیکم الیوم یغفرالله لکم و هو ارحم الراحمین »؛ (امروز ملامت و توبیخی بر شما نیست. خداوند شما را میبخشد و او مهربانترین مهربانان است.)»
آنگاه پیامبر افزود:« ای مردم! خداوند در پرتو اسلام، افتخارات دوران جاهلیت و مباهات به اجداد و نیاکان را از میان برداشت. همگی از آدم به وجود آمدهاید و او نیز از گل آفریده شده است. بهترین بندگان خدا کسی است که
تقوای الهی را رعایت کند. مردم دو گروهاند: گروهی با تقوا که در پیشگاه خداوند، عزیز و گرامیاند؛ و گروهی بدکار و گناهکار که در پیشگاهش حقیر و بیارزشاند. عرب بودن مدرک افتخار نیست.
عربی فقط یک زبان است که به آن تکلم میکنید. هر کس در علمش کوتاهی ورزد، نژاد و نیاکانش برایش سودی ندارند. مردم از زمان
آدم تا عصر ما همانند چوبهای شانه برابرند و عرب بر عجم و سرخ بر سیاه برتری ندارد. تنها معیار فضیلت، تقوا است. من تمام ادعاهای مربوط به جان و مال و همه افتخارات بیاساس جاهلی را زیر پاهایم میگذارم و آنها را بیاعتبار میدانم.
مسلمان برادر مسلمان است و خون همهی مسلمانان با هم برابر است. همهی مسلمانان با هم برادرند و در برابر بیگانگان همانند یک دست (متحد و یکپارچه) هستند.»
منابع:
- بحارالانوار، ج21، ص132
- فروغ ابدیت، ج2، ص732تا735
- سیره ابن هشام، ج4، ص54
مراجعه شود به: