صبح آن شبی که
علی علیه السلام وفات یافت
صبح بیست و یکم ماه رمضان سال چهلم هجری قمری امام حسن علیه السلام به مسجد آمد و برفراز منبر شد پس از حمد الهی و درود بر
محمد و
اهل بیتش چنین سخن گفت: دیشب مردی از دنیا رفت که پیشینیان و آیندگان را توان رسیدن به او در عمل نیست.
او همراه رسول خدا میجنگید و جان خویش را سپر او می کرد و رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم پرچم را بدست او میداد و اورا بسوی دشمن گسیل میداشت و در حالیکه
جبرئیل در سمت راست و میکائیل* در سمت چپش در حرکت بودند واز جبهه جنگ برنمیگشت تازمانی که خداوند بردستانش پیروزی را روزی می ساخت و او در همان شبی فوت کرد که درمثل آن شب
عیسی علیه السلام به آسمان عروج کرد و وصی
موسی یوشع بن نون از دنیا رفت. او از طلا و نقره دنیا چیزی به ارث نگذاشت مگر هفتصد درهم که از سهمش از بیت المال زیاد آمده بود و قصد داشت با آن برای خانواده اش خادمی بخرد.
در اینجا امام حسن علیه السلام گریست و مردم گریستند.
سپس فرمود: منم پسر پیامبر بشارت دهنده و ترساننده منم پسر آنکس که بسوی خدا به اجازه خود خدا دعوت می نمود من پسر چراغ نوردهنده ام من از خاندانی هستم که خداوند هر گونه پلیدی را از آنان دورساخته است وآنان را پاک گردانیده است من از خاندانی هستم که خدا و کتابش دوستی آنها را واجب شمرده است و فرمود:
(قل لاسالکم علیه اجراالاالموده فی القربی و من یقترف حسنه نزد فیهاحسنا)
بگو ای پیامبر! من از شما بر تبلیغ رسالت هیچ مزدی نمی طلبم مگر دوستی نزدیکانم وهر کس حسنه ای بجا آورد کارنیکی کند افزونش می دهم حسنه و کار نیک در این آیه مودت و دوستی ما اهلبیت است.
- میکائیل یکی از چهار فرشته مقرب خداست که مأمور روزی رساندن به مخلوقات است .
مراجعه شود به:
اقدامات امام حسن مجتبی علیه السلام پس از آغاز خلافت