خانواده های روستائی و
عشایری در
ایران گرچه دارای ساختی مبتنی بر پدر سالاری بوده و زیر نفوذ و تسلط مرد قرار دارد ولی نمی توان آنها را " خانواده گسترده " یا " وسیع " و یا " پدری توسعه یافته " تلقی نمود زیرا در ایران تنها 6 درصد از کل خانواده های ایرانی که روسای آنها بیشتر از خرده مالکین قدیمی ، یا خانها و کلانتران ایلی و یا تجار بزرگ و بورژواهای شهری هستنددر این رده قرار می گیرند ، در حالیکه 73 درصد از خانواده های شهری و 72 درصد ا زخانواده های روستائی را خانواده زن و شوهری تشکیل می دهند .
اما به این نکته باید واقف بودکه این نوع خانواده های زن و شوهری ، خصوصیات خانواده زن و شوهری یا هسته ای غربی را در بر نداشته ، بلکه در ایران تحت تاءثیر زندگی کوچ نشینی و
کشاورزی ویژگیهای خاص خود را داشته و تحت نفوذ و نظارت و ارتباط نزدیک با شبکه خویشاوندی قرار دارد .شبکه های خویشاوندی در روستا و عشایر را میتوان در قالب "
طایفه " " تیره " "
بنکوا " " مال " مشاهده نمود . زن و شوهری یا هسته ای به شکل غربی در ایران بسیار جدید بوده و درمراکز شهری و صنعتی در حال گسترش است و به همین لحاظ می توان گفت که تحولات خانواده در ایران در ارتباط با تغییر حجم و ابعاد کاهش کارکردها و دگرگونی در روابط آن و بطور کلی آنچه که تحت عنوان انتقال خانواده از حالت سنتی به حالت جدید غربی صورت گرفته است متوجه قشرهائی از جمعیت شهرهای بزرگ است ، گو اینکه در شهرها نیز با تمام اهمیتی که این تغییرات در ساخت اجتماعی –
اقتصادی خانواده داشته است ، معهذا هنوز شبکه های خویشاوندی کم وبیش قدرت خود را حفظ نموده و به عنوان رابط میان خانواده و جامعه به ایفای نقش می پردازند .
در بین عشایر ، هر چادر متعلق به یک خانوار مستقل بوده که به عنوان واحدی تولید مصرف محسوب می گردد . به عبارت دیگر نشان ظاهری و خارجی وجود چنین واحد اجتماعی
چادر است .