زیاریان
«475-316ق / 1082-928 م»
استمرار قدرت محلی اسپهبدان و پادوسبانان در جبال طبرستان و رویان که با وجود ضعف و انحطاط تدریجی ، همچنان در بعضی دورهها دوام می یافت، مانع از آن نشد که بخش هامونی طبرستان و جرجان به دنبال انقراض علویان، تا مدتها مورد منازعه دو سلسله ی جنگجوی گیل و دیلم - آل زیار و آل بویه - نماند و افول قدرت نهایی آنها سرانجام تا طلوع دولت سلجوقیان به طول انجامید.
با آن که هر دو سلسله در آغاز ورود به صحنه تاریخ، خود را مخالف خلیفه نشان دادند، اما در پایان هم با خلیفه و هم با امرای دست نشاندهاش کنار آمدند.
مرداویج و وشمگیر زیاری
مرداویج، نخستین سردار آل زیار، رویای لغو خلافت و محو شعائر و عقاید وابسته بدان را در سر می پرورانید و تنها این مطلب که وی به رغم نقشههای جسورانه و افکار بلند پروازانهای که در ذهن داشت، ظرفیت روحی و قدرت اخلاقی لازم را برای اجرای چنین طرحی نداشت، این تهدید را از دستگاه خلافت دفع کرد.
گذشته احوال مرداویج بنیادگذار این سلسله، که ناگهان به دنبال توقیف و قتل اسفار دیلمی به روشنایی تاریخ وارد شد، در تیرگیهای ابهام پنهان است و البته غروری بی نظیر و جاه طلبی و تجمل پرستی او را از برادرش وشمگیر متمایز میساخت.
آنچه از گذشته وشمگیر در روایات انعکاس دارد میتواند تصویری از گذشته احوال خانوادگی زیاریان ، که بعدها نسب خود را به پادشاهان پیش از اسلام ایران و پهلوانان افسانهای حماسی رساندند، عرضه دارد؛
پیشینه ی زیاریان
دوران حکمروایی وشمگیر نیز میدان نزاع زیاریان و بوییان بر سر متصرفات بود.
قدرت گیری آل بویه، وشمگیر را ناچار ساخت تا به
سامانیان نزدیک شود و خود را در پناه ایشان قرار دهد.
اما این دروان کوتاه نیز با سقوط وشمگیر از اسب و کشته شدنش در 356 ق / 967 م پایان یافت.
یک سده حکمروایی زیاریان
جانشینان وشمگیر نیز افزون بر یک سده دیگر حکمروایی داشتند که دوران آنها نیز همچون خلافت اسلافشان به زد و خورد با خاندانهای محلی سپری شد.
طلوع و غروب این سلسله حکام محلی به نحو جالبی تأثیر محیط و زمانه را در تحول نسلهای انسانی نشان میدهد؛
این تحول در نزد آل زیار در وجود
- مرداویج از احساسات ضد تازی آغاز و در وجود
- قابوس به اوج عرب مآبی منجر شد. در رفتار
- وشمگیر با خشم و تحقیر نسبت به «مسوده» و هواخواهان عباسیان و بعد با کنار آمدن با آنها ظاهر شد و در کردار
- منوچهر به طاعت و انقیاد نسبت به سلطانی که خود را مولی امیر المؤمنین میخواند، رسید.
یک سرش برنج کاری در زمینهای مردابی گیلان را با لباس ژنده و سر و پای برهنه در وجود نیای سلسله نشان میداد و سر دیگرش، نسب نامهای پر آوازه را عرضه میکرد که به پادشاهان ایران باستان می رسید.
سادگی و خامی نیای نخست خاندان تا حدی بود که رفتار و گفتارش مایه شرم و خجلت همراهان میشد و خردمندی و پختگی آخرین نام آور آن چنان بود که پند نامهاش نمونه کامل گفتار و کردار حکمت آمیز را در فرهنگ مردم ایران عرضه میکرد.
یک سده فاصله بین
آغاز و انجام قدرت این سلسله مرداویج تند خوی تا کیکاوس خردمند و آرام
خاندان گیل مرد بینوا اما جنگاور را شایسته آن کرد که به پادشاهان افسانهای باستان منسوب شود و قرنها حکمت و اخلاق به نسلهای بعدی تعلیم نماید.
حکمرانان زیاری
همچنین ببینید