«و قالو ما هِیَ اِلّا الدُّنیا نَموتُ و نُحیی و ما یُهلَکنا اِلّا الدَّهر و ما لَهُم بِذلِکَ مِن علمٍ اِنَّ هُم اِلّا یَظنُّونَ ؛ و کافران گفتند : جز این زندگی دنیا حیاتی نیست که میمیریم و زندگی میکنیم و جز روزگار چیزی ما را نابود نمیکند (در صورتی که) به این مطلب علمی ندارند و تنها گمانی میبرند» (سوره جاثیه _ 24) |
قرآن کریم سخنان منکرین زندگی دوباره را نقل کرده که غالبا چیزی بیش از استبعاد نیست و احیانا اشاره به شبهات ضعیفی دارد که منشا استبعاد و شک در زندگی پس از مرگ شده است. از این رو پپدیدههای مشابه
معاد را یاد آور میشود تا رفع استبعاد و شک در زندگی پس از مرگ شده است. از اینرو پدیدههای مشابه معاد را یاد آور میشود تا رفع استبعاد گردد و حتمی بودن زندگی دوباره پس از مرگ اثبات شود.
زنده شدن انسان پس از مرگ ، از آن جهت است که حیات مسبوق به موت است تشبیه روییدن گیاه در زمین بعد از خشکی و مردگی آن است. از اینرو تامل در این پدیده که همواره جلو چشم همه انسانها رخ میدهد، کافی است که به امکان حیات خودشان بعد از مرگ پیببرند و در واقع آنچه موجب ساده شمردن این پدیده و غفلت از اهمیت آن شده عادت کردن مردم به دیدن آن است و گرنه از جهت پیدایش حیات جدید ، فرقی با زنده شدن انسان بعد از مرگ ندارد.
قرآن کریم برای دریدن این پرده عادت مکررا توجه مردم را به این پدیده جلب و رستاخیز انسانها را به آن تشبیه میکند و میفرماید : «
فَانظُر اِلی آثارِ رَحمَة اللهِ کَیفَ یُحیی الاَرضَ بعد مَوتها اِنَّ ذلک لَمُحیی المَوتی و هو علی کلِّ شیءٍ قَدیر ؛
پس به آثار رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را بعد از مرگش زنده میکند تحقیقا زنده کننده مردگان هست و او بر هر چیزی تواناست» (
سوره روم _ 50)
قرآن کریم بعد از ذکر داستان شگفت انگیز اصحاب کهف که حاوی نکتههای آموزنده فراوانی است می فرماید: «و کَذلِکَ اَعثَرنا عَلَیهِم لِیعلَموا انَّ وَعَد اللّه حقٌ و اَنَّ الساعه آتیةٌ لا رَیبَ فیها؛ بدین سان مردم را بر ایشان آگاه ساختیم تا بدانند که
وعده خدا راست است و قیامت خواهد آمد و جای شکی در آن نسیت» (
سوره کهف/21 ) بی شک اطلاع از چنین حادثه عجیبی که عده ای در طول چند قرن خواب باشند سپس بیدار شوند تاثیر خاصی در توجه انسان نسبت به زنده شدن دوباره خواهد داشت، زیرا هر خواب رفتنی شبیه مردن است. (النوم اخ الموت) و هر بیدار شدنی شبیه زنده شدن پس از مرگ.
لیکن در خوابهای عادی ، اعمال زیستی بدن بطور طبیعی ادامه مییابد و
بازگشت روح ، تعجبی را بر نمیانگیزد اما بدنی که سیصد سال از
مواد غذایی استفاده نکند میبایست فاسد شد و از بین میرفت. پس چنین حادثه خارقالعادهای میتواند توجه انسان را به ماورای نظام عادی جلب کند و بفهمد که بازگشت روح به بدن همیشه نیاز به فراهم بودن شرایط ندارد.
زنده شدن حیوانات
قرآن کریم همچنین به زنده شدن غیر عادی چند حیوان اشاره میکند که از جمله آنها زنده شدن چهار مرغ به دست
حضرت ابراهیم علیهالسلام است و داستان آن در آیه 260
سوره بقره بطور مفصل بیان شده است. هنگامی که زنده شدن حیوانی پس از متلاشی شدن اعضای بدنش و مخلوط شدن با اعضای بدن حیوان مرده دیگری ممکن باشد پس زنده شدن انسان هم ناممکن نخواهد بود.
زنده شدن بعضی از انسانها در همین دنیا
مهمتر از همه نمونهها ، زنده شدن بعضی از انسانها در همین جهان است که قرآن کریم چند نمونه از آن را یارآور میشود :
- از جمله داستانی یکی از انبیای بنی اسرائیل است که در سفری عبورش به مردمی میافتد که هلاک و متلاشی بودند و ناگهان به ذهنش خطور کرد که چگونه این مردم دوباره زنده خواهند شد! خداوند متعال جان او را گرفت و بعد از یکصد سال دوباره زندهاش ساخت و به وی فرمود : چه مدت در این مکان توقف کردهای؟ او که گویا از خوابی برخاسته است گفت : یک روز یا بخشی از روز . خطاب شد بلکه تو یکصد سال در اینجا ماندهای. ( بقره _ 259)
- مورد دیگر ، داستان گروهی از بنی اسرائیل است که به حضرت موسی گفتند : ما تا خدا را آشکارا نبینیم هرگز ایمان نخواهیم آورد! و خدای متعال با صاعقهای آنان را هلاک کرد و سپس به درخواست حضرت موسی علیهالسلام آنان را زنده ساخت. (بقره _ 55 ، 56)
- و نیز زنده شدن یکی از بنی اسرائیل که در زمان حضرت موسی علیهالسلام به قتل رسیده بود بوسیله زدن پارهای از پیکر یک گاو ذبح شده به او که داستان آن در سوره بقره ذکر شده و در ذیل آن آمده است: «کَذلِکَ یُحیی الله الموتی و یُریکُم آیاتِهِ لَعَلَّکُم تَعقِلون» ؛ بدین سان خدا مردگان را زنده میکند و نشانههایش را به شما مینمایاند باشد که با خود دریابید.»
- همچنین زنده شدن بعضی از مردگان به اعجاز حضرت عیسی علیهالسلام را میتوان نشانهای بر زنده شدن دوباره قلمداد کرد.
منابع
- آموزش عقاید/))آیت اللّه مصباح یزدی))
همچنین ببینید