مقدمه
درباره شخصیت زرتشت و آگاهی و تسلط او به
علم نجوم ، برخی از نویسندگان نظریههایی عنوان کردهاند که از اهمیت فراوان برخوردار است. از یاد نبریم که موضوع زمان ظهور
زرتشت نیز خود از دیرباز مورد بحث بوده است و گروهی آن را به پنج هزار قبل از میلاد و جمعی شش قرن پیش از میلاد مربوط دانستهاند. بررسیهای عمیق علمی در سالهای جدید زمان ظهور زرتشت را به هزاره دوم پیش از میلاد مربوط میسازند، که بعضی آن را به نیمه اول و برخی به نیمه دوم هزاره دوم نسبت میدهند.
خود این امر یعنی تعیین زمان ظهور زرتشت نیز در رابطه با علم نجوم و گاهشماری مورد پژوهش قرار گرفته است. در اینجا درباره عالم نجوم بودن زرتشت به دو نوشته اشاره میکنیم: "زرتشت در ده سال (تفکر) تنها به اندیشه نگذراند بلکه
علم ستاره شناسی را نیز دنبال کرد و شکاف سنگی را که از طاق غار تا سر کوه بود برای
رصد ستارگان به کار میبرد و به ستاره یابی و پژوهش در گردش ستارگان و به ساختن
زیج و
اسطرلاب میپرداخت. گفتهاند که همه طاق و دیوارهای آن غار پر از نگارستان و
پیکره ماه و
خورشید و
مسیر گردش آنان بوده ، این غار پس از گذشت سالهای بسیار زیارتگاه ایرانیانی بود که زرتشت را به پیامبری برگزیده بودند. قزوینی محل آن را در کوه سبلان نوشته و "میرخواند" آن را نزدیک اردبیل گزارش داده است."
گزارش سویداس در مورد زرتشت
گزارش دیگر مربوط به "سویداس" مورخ قرن دهم میلادی است، او میگوید: "زرتشت در میان منجمین مروج بزرگی است. او به عنوان مجوس را که در میان خود ایشان مشهور است، آورد. پانصد سال پیش از
جنگهای تروا میزیست، روایت کردهاند که او چهار کتاب در طبیعیات ، یکی راجع به احجار کریمه ، تألیفاتی راجع به رصد ستارهها و پنج کتاب در علم معاد نوشته است."
سرودههای زرتشت
با نگاهی به سرودههای زرتشت در گانها روشن میگردد که او تا چه حد برای شناسایی چگونگی افلاک در تلاش و جستجو بوده است. زرتشت در گانها
اهورامزدا را به کرات مورد خطاب قرار داده و از او درباره چونی و چندی جهان ، زمین و آسمان و نظم و ترتیب آنها و چگونگی استواریشان ، پرسش میکند. پرسشهای او نشانگر توجه عمیق مردم زمان و کنکاش آنها درباره وضع آسمان و افلاک نشانگر آنست که جامعه زمان با کنجکاوی هر چه بیشتر در صدد شناسائی جهان عظیم خود بوده و میکوشیده است تا به (مکانیزم) آن پی ببرد. به عنوان نمونه چند بند از سرودههای زرتشت را در اینجا نقل میکنیم:
"از تو میپرسم اهورا به راستی مرا از آن آگاه فرما. کیست آن کسی که در روز نخست از آفرینش خویش پدر راستی گردید؟ کیست آن کسی که به خورشید و ستاره راه سیر بنمود؟ کیست آن کسی که از ماه گهی پر است و گهی تهی. این مزدا این و بسا چیزهای دیگر را میخواهم بدانم." از تو میپرسم ای اهورا به راستی مرا از آن آگاه فرما. کیست نگهدار این زمین در پائین و سپهر (در بالا) که بسی نشیب فرد نیاید؟ کیست آفریننده آب و گیاه؟ کیست که به
باد و
ابر تند روی آموخت؟ کیست ای مزدا آفریننده منش پاک. از تو میپرسم ای اهورا به راستی مرا از آن آگاه فرما. کیست آفریننده روشنایی سودبخش و تاریکی؟ کیست آفریننده خواب خوشی بخش و بیداری؟ کیست آفریننده بامداد و نیمروز و شب که مردم را برای بجای آوردن نماز میخواند.
تقویم ایرانیان
ایرانیان از دیرباز دارای
تقویم خورشیدی و سال 365 روزه بودند. میگویند که در زمان زرتشت تقویم آنها بر اثر مرور زمان دچار اختلال میگردد و آغاز سال به علت کسر روز مازاد بر 365 روز با آغاز فصول طبیعی میزان نبوده ، از این رو زرتشت
کبیسه جدیدی معمول میدارد که هر 120 سال ، یک ماه به سال خورشیدی اضافه میشده است تا نظم لازم برقرار گردد.
شناخت و چگونگی افلاک در اساطیر زرتشتی
در اساطیر نشانههای فراوانی در زمینه برخورد و توجیه چگونگی افلاک و ستارگان و ماه و خورشید و نحوه گردش آنها و پیوند و رابطه شان باهم وجود دارد. در آثار بجا مانده از آن دوران شاهد نوعی دسته بندس علمی درباره ستارگان هستیم که در ارتباط با بینش مذهبی صورت گرفته است. چنانکه ستارگانی را که دارای گردش منظم هستند از جمله (هرمزد آفریدهها) بشمار آورده و آنهائی که دارای حرکت نامنظم تشخیص داده شدهاند، به عنوان ستارگان اهریمنی طبقه بندی شدهاند. در اساطیر مزبور به گونهای قابل توجه به مسئله
خورشید گرفتگی و
ماه گرفتگی اشاره رفته و چگونگی این پدیده شرح داده شده است. درباره مسائل نجومی و نقش آن در اساطیر زرتشتی در کتاب اساطیر ایران چنین آمده است: در اساطیر زرتشتی
سیارات ، یا "
ابااختران" ستارگانی اهریمنی به شمار میآیند. زیرا ، حرکت آنان در آسمان به نظر مردم کج و معوج است. در برابر اباختران ، روشنان یا اختران ستارگانی هرمز آفریدهاند، زیرا ، حرکت ایشان منظم و به قاعده است. هر یک از اختران در میان اباختران دشمنی دارد.
نام هفت اباختر ، که سپاهبدان سیارات هستند، چنین است: هرمزد (
مشتری) ، کیوان (
زحل) ، بهرام (
مریخ) ، ناهید (
زهره) ، تیر (
عطارد) ،
ماه سیاه یا ماه اباختری ،
خورشید سیاه یا مهر اباختری.
ماه سیاه آن است که در برابر ماه قرار میگیرد و آن را سیاه میکند و خورشید سیاه آن است که در برابر خورشید قرار میگیرد و آن را سیاه میکند. طبیعی است که این تعبیری کهن برای گرفتن ماه و خورشید بوده است، عملی نجومی که علت آن را نمیدانستهاند. از جمله هفت اباختر ، دو
ستاره دنبالهدار را نیز میشناختهاند. یکی گوزهر (جوزهر) بوده است که چون ماری در آسمان بوده است و سرود نبی داشته است و دیگری موش پری که ذودوابه است. در برابر سپاهبدان اباختران ، هفت اخترانند که اینان نیز سپاهبدان اختران هستند. این هفت عبارتند از:
هفت اورنگ (=بنات النعش) در برابر هرمزد ، میخ میان آسمان (= جدی) در برابر کیوان ، و ننه (= نسر واقع) در برابر بهرام ، سدویس (= الدبران) در برابر ناهید ، تیشتر (= شعرای یمانی) در برابر تیر ، خورشید و ماه روشن در برابر خورشید و ماه سیاه.
در دنباله این سخن جا دارد یادآور شویم که از بخشهای متأخر اوستا که اطلاعات مربوط به ستاره شناسی جابجا در آن یافت میشود، چنین دریافت میگردد که سپاهبدان هفتگانه که در حکم دستیاران اورمزد هستند، همانند هفت سیاره قلمداد شدهاند. نکته دیگری که نباید از یاد ببریم آنکه آسمان مهمترین نماد اهورامزدا بوده تا جائی که هرودوت مینویسد، "اهورا مزدا" نامی است که ایرانیان به فلک الافلاک یا به عبارت دیگر به تمامی آسمان میدهند.
مباحث مرتبط با عنوان