تاریخجه
"
فردریش وهلر" ، درباره
شیمی آلی گفت:
"
امروز شیمی آلی مرا دیوانه می سازد. به نظر من شیمی آلی به جنگل مناطق حاره دوران گذشته زمین شناسی شباهت دارد... یک جنگل وحشتناک بی انتها که کسی جرات ورود به آن را ندارد، زیرا میداند که راه خروجی برایش وجود ندارد."
درست 40 سال بعد از وهلر یعنی در سال 1875 دانشمندی به نام "
کیلی" که یک ریاضیدان بود ادعا کرد که توانسته است تعداد
ایزومرهای آلکانها را تا
C12H26 به روشهای ریاضی بشمارد. او
357 ایزومر به این ترکیب نسبت داد. 5 سال بعد ، یعنی در سال 1880، "
هرمان" ، ریاضی دان بنام آلمانی ، ادعای
کیلی را رد و
355 ایزومر را به ترکیب یاد شده نسبت داد و تعداد ایزومر آلکانها تا 15 کربن را هم مشخص کرد.
بعدها روش
هرمان مورد تایید قرار گرفت. اما در سال 1937، "
پولیا" ریاضی دان مجاری ، قضیه مشهور خود در شمارش را که اساساً بر مبنای شمارش ایزومرها بود در نشریه
Acta Mata منتشر کرد. این مقاله 50 سال بعد پس از مرگ
پولیا و به مناسبت صدمین سال تولدش به انگلیسی ترجمه شد. در واقع
پولیا از اولین کسانی بود که
نظریه گرافها را به دنیای کیمیاگران معرفی کرد.
پیشرفت ارتباط شیمی و ریاضیات گسسته
پیشرفتهای سریع و همه جانبه علوم و تکنولوژی ، مسایل جدیدی را مطرح ساخته است. طبیعت متناهی (و گاه نامتناهی ولی گسسته) بسیاری از این مسایل همراه با بکارگیری ابزار جایگزین ناپذیر
کامپیوتر ، ریاضیات مناسبی غیر از حساب دیفرانسیل و انتگرال سنتی ، آنچه دانشجویان مقطع کارشناسی طی 11 واحد می گذرانند ، را طلب میکند. در این چارچوب است که ریاضیات خصلت مدلسازی خود را آشکار میسازد و این بار در قالب ریاضیات گسسته به بیان دقیقتر مسایل مطرح شده پرداخته و سپس با ابداع الگوریتمهای مناسب و پیاده سازی کامپیوتری آنها به حل مسایل میپردازد.
نظریه گروهها در شیمی
شاید بتوان گفت که بکارگیری
نظریه گروهها در شیمی ، اولین استفاده شیمیدانها از ریاضیات گسسته در شیمی محض بوده که اکنون دست و پا شکسته در سرفصلهای دوره کارشناسی شیمی گنجانده شده است. ولی
نظریه گرافها و کاربرد
توپولوژی در شیمی به واقع برای دانشجویان و حتی برخی محققان ما عنوانی مهجور و ناآشناست و حتی آنجا که جمع خطی
اوربیتالهای اتمی LCAO تدریس میشود و برای گرافهای مولکولی ماتریس مجاورت نوشته میشود، کمتر استادی به نظریه گرافها و ریاضیات گسسته اشاره میکند و عدم پیگیری دانشجویان هم بر ادامه این جهل دامن میزند.
مباحث مرتبط با عنوان