رکن الدین بن شمس الدین
«705 677 ق/ 1305 1278 م»
رکن الدین در 677 ق / 1278 م ، یک سال بعد از درگذشت پدرش، به فرمان اباقاخان برجای وی نشست . در مدت یک سالی که
هرات بی حکمران بود، شهر از رونق و آبادانی افتاده بود و رو به ویرانی میرفت. در همین سال یکی از شاهزادگان
مغول به نام تبسین اقول، که از آنجا میگذشت، اوضاع آشفته شهر را به اباقاخان گزارش کرد و علاقه مردم را به آل کرت یادآور شد. در نتیجه اباقاخان که در این ایام به هرات آمده بود، فرمان داد رکن الدین را به هرات آوردند و به جای پدر نشاندند و لقب شمس الدین را به او اعطا کرد. از این رو، وی را شمس الدین کهین نیز میگفتند.
رکن الدین پس از استقرار، در آبادانی هرات بسیار کوشید و با مردم به خوبی رفتار کرد و در جلب قلوب آنان اهتمام ورزید. در 679 ق / 1280 م برای تثبیت حاکمیت خود به غور رفت و ولایات و قلاع آن را به افراد
معتمد خود سپرد و چند ماهی را در قلعه خیسار گذراند. سال بعد به
قندهار لشکر کشید و آنجا را در محاصره گرفت و بعد از چند روز جنگ، با تسلیم شدن اهالی آن دیار، با گرفتن مال به هرات بازگشت. وی پس از درگذشت اباقاخان در 682 ق / 1283 م، پسر خود ملک علاءالدین را در هرات نیابت داد و رهسپار قلعه خیسار شد. یک سال بعد از آن ارغون، خان مغول، به هرات آمد و ملک علاءالدین را نواخت و برای رکن الدین نیز خلعت فرستاد. در 684 ق / 1285 م، هندو نویین، از امیران ارغون خان، با او از راه ناسازگاری درآمد و از اردوی خان گریخت و به قلعه خیسار رفت. رکن الدین او را گرفته، نزد ارغون خان فرستاد - 685 ق/ 1286م- . فرمانروای مغول از این خدمت شادمان شد و بار دیگر برای وی خلعت و طبل و علم فرستاد. اما خویشان هندو نویین، که از نزدیکان ارغون خان بودند، نزد وی از رکنالدین سعایت کردند. در این هنگام علاءالدین نیز هرات را ترک گفت و به قلعه خیسار نزد پدر رفت. پس از رفتن علاءالدین، یکی از سرداران مغول به نام - ایاجی نکودری- به هرات حمله برد و گروه زیادی از مردمان هرات را به اسارت گرفت و اموالشان را غارت کرد. در 690 ق/ 1291 م امیر نوروز بن ارغون ، از سوی غازان خان به هرات آمد و برای آبادانی آنجا و رونق امور ، اقداماتی صورت داد از جمله نامهای به رکن الدین نوشت و او را به شهر خواند، لیکن رکن الدین عذر آورد و در همان قلعه باقی ماند. رکن الدین تا پایان عمر در خیسار زندگی کرد، در حالی که حکومت هرات عملا" در دست فرزند دیگرش ملک فخرالدین و امیر نوروز بود. وی در 705 ق/ 1305م دار فانی را وداع گفت.