به روش نامگذاری گیاهان که توسط لینه ، گیاه شناس سوئدی ، ابداع شد، روش دو اسمی یا روش نامگذاری علمی گویند. |
تاریخچه
قبل از «
لینه » ، گیاه شناس سوئدی ، گیاه شناسان برای توصیف و مشخص کردن گیاهان از جملات لاتین که برخی مشخصات آن گیاه را با کلمات منقطع به دنبال هم داشتند، مشخص میکردند، ولی کاربرد روشهای مختلف از سوی افراد متفاوت ، سردرگمیهای زیادی را در مورد نامگذاری گیاهان و مبادله اطلاعات در بین گیاه شناسان پدید آورد. تا اینکه
لینه ، در طول سالهای 1753 و 1754 با انتشار دو کتاب ،
روش دو اسمی را در مورد نامگذاری علمی گیاهان ابداع کرد.
دید کلی
روش نامگذاری علمی گیاهان که لینه آن را ابداع کرد تا به امروز دارای ارزش علمی است، زیرا علاوه بر نامگذاری گیاهان ، مشخص کننده ارتباط خویشاوندی بین آنهاست. در این نامگذاری هر گیاه بوسیله دو کلمه مشخص میگردد که اولی اسم جنس و دومی معرف گونه آن است. (گونه خودش دو کلمهای است.) اسامی گونهها با استفاده از زبان لاتین که امروزه در هیچ کشوری مورد استفاده قرار نمیگیرد، ساخته میشوند و اگر لغتی از سایر زبانها الزااما بکار برده شود، باید به صورت لاتین ارائه گردد.
لینه دارای دو کتاب است، که یکی از آنها Genera Plantarum در سال 1737 منتشر شده و دربر گیرنده اسامی علمی کلیه جنسهای گیاهی تا آن زمان است. و دیگری Species Plantarum که در سال 1735 منتشر شده و دربر گیرنده اسامی علمی کلیه گیاهانی است که تا این تاریخ نامگذاری شدهاند. سال 1753 سال مبدا نامگذاری علمی گیاهان ، شناخته شده است. یعنی نامهای علمی گیاهان که در این کتاب با استفاده از روش دو اسمی ساخته شدهاند، دارای اعتبار هستند و اسامی علمی منتشر شده قبل از این تاریخ فاقد اعتبار هستند.
روش نامگذاری گونه و جنس
نام علمی هر گونه ترکیبی است از اسم جنس و کلمه معرف گونه آن، که کلمه اخیر به تنهایی فاقد مفهوم است. به منظور اجتناب از پیش آمدن ابهامات و تضادها در جریان نامگذاری گیاهان ، نام مولف هر گونه و یا علامت اختصاری نام مولف به آخر نام علمی افزوده میگردد. مثلا نام علمی
درخت سپیدار به صورت زیر است
که (L) علامت اختصاری نام لینه است و نشان میدهد که این نام برای اولین بار توسط لینه ، پیشنهاد شده است.
اسم جنس غالبا از نام عامیانه و جاری گیاهان و یا از اسامی شخصیتهای معروف اشتقاق پیدا میکند و گاهی نیز به کیفیتی از شکل گیاه ، اشاره میکند. کلمه معرف گونه یا به عبارت دیگر دومین کلمه از نام علمی هر گونه ، غالبا صنعتی است که به کیفیتی از گیاه مانند صفات ریختی یا موفولوژیکی ، فصل گلدهی ، محل رویش و یا اثرات دارویی گیاه اشاره میکند. مثلا در گیاه Mellissa officinalis کلمه officinalis ، دارویی بودن این گیاه را مشخص میکند.
برای نامگذاری جنس هم به همان روش نامگذاری گونه عمل می شود.
روش نامگذاری علمی تیرهها
برای این منظور پسوند aceae- به آخر نام یکی از جنسهای معروف آن
تیره افزوده میشود. مانند
تیره بنفشه (Violaceae) که با افزودن پسوند مربوط به آخر نام جنس بنفشه (Viola) ساخته شده است.
بعضی از تیرههایی که در زمانهای قدیم بوسیله گیاه شناسان قبل از اعلام این قانون ، نامگذاری شدهاند و آخر نام آنها به پسوند aceae- ختم نمیگردد، به احترام آنها به همان ترتیب اولیه بکار میروند، ولی
مجمع بینالمللی گیاه شناسان برای این نوع تیرهها نیز اساس جدیدی اعلام کرده و کاربرد یکی از آنها اختیاری است. بعنوان مثال می توان
تیره خرما را نام برد که اسم قدیم آن Palmae و اسم جدید آن Areaceae است.
روش نامگذاری واحدهای کوچکتر از تیره
- زیر تیره : برای این منظور از پسوند oideae- که به آخر نام یکی از جنسهای معروف آن زیر تیره و یا صفات مشخص کننده گیاهان آن زیر تیره اضافه می شود، استفاده میگردد.
- طایفه : برای این منظور از پسوند eae- که به آخر نام یکی از جنسها افزوده میگردد، استفاده میشود.
- زیر طایفه : برای این منظور از پسوند inae- که به آخر نام یکی از جنسها افزوده میگردد، استفاده میشود.
روش نامگذاری واحدهای بزرگتر از تیره
- راسته : برای نامگذاری راسته ، پسوند Ales- به آخر نام یکی از جنسهای معروف آن راسته و یا یکی از صفات معروف گیاهان آن راسته ، افزوده میگردد. مانند راسته گل سرخ (Rosales).
- زیر راسته : برای نامگذاری زیر راسته از پسوند ineae- استفاده میشود.
- رده : برای نامگذاری رده ، از پسوند opsida- استفاده میشود. مانند رده خزهها (Bryopsida).
- زیر رده : برای نامگذاری زیر رده ، از پسوند idae- استفاده میشود.
- شاخه : برای نامگذاری شاخهها ، پسوند phyta- به آخر نام یکی از جنسها یا صفات معروف گیاهان آن شاخه افزوده میشود. مانند شاخه نهانزادان آوندی (pteridophyta).
- زیر شاخه : برای زیر شاخه از پسوند phytina- استفاده میشود. مانند زیر شاخه گیاهان دانه دار (spermatophytina).
قوانین بینالمللی نامگذاری علمی گیاهان
- برای هر واحد رده بندی تنها یک نام صحیح وجود دارد و آن قدیمیترین نامی است که با قوانین نامگذاری مطابقت دارد.
- هنگامی که گونهای ابتدا در یک جنس قرار گرفته است، ولی بعدا بوسیله گیاه شناس دیگری به جنس دیگری منتقل شده، علامت اختصاری نام گیاه شناس اول که برای اولین بار آن گیاه را نامگذاری کرده است، در داخل پارانتز قرار میگیرد و علامت اختصاری نام گیاه شناس دوم ، بعد از آن نوشته میشود.
- وقتی گیاهی برای اولین بار ، نامگذاری میگردد، باید نمونهای از آن گیاه در یکی از موسسات گیاه شناسی معتبر که بوسیله مولف معرفی شده ، نگهداری شود که این نمونه Type نامیده میشود و اصطلاحا به آن Holotype گفته میشود. هر گاه مولف گیاه به جای یک نمونه ، چندین نمونه از گیاه را معرفی کند، یکی از آنها با عنوان Holotype و بقیه با عنوان Paratype نامیده میشوند.
- هرگاه مولف یک گیاه علاوه بر هولوتیپ ، نمونههای دیگری از آن گیاه را به موسسات دیگر بفرستد، گیاهان فرستاده شده ، Isotype نامیده میشوند.
- هر گاه مولف از بین نمونههای جمعآوری شده ، هولوتیپ را معرفی نکند و هولوتیپ از سوی گیاه شناسان دیگر انتخاب شود، Lectotype گفته میشود.
- Neotype ، نمونهای است که در هنگام از بین رفتن هولوتیپ و سایر نمونههای دیگر از سوی گیاه شناسان دیگر به جای هولوتیپ انتخاب میگردد.
مباحث مرتبط با عنوان