1- برخی گروههای روستاهای کشاورزی تبدیل به " قلمرو کشاورزی " شدند . منظور از واژه " قلمرو " دراینجا ، جتماعی است که بزرگ تر و پیچیده تر از مجموعه ی قبیله ها یا روستاها باشد و درعین حال ساده تر و کوچکتر از یک دولت متمدن چنین قلمرو هایی هزاران نفر ساکن و فقط یک رئیس و رهبر داشتن و این رئیس را دستیاری کمک میکردند . مردمان درچنین قلمرویی از نظر اجتماعی مقام و منصب گوناگونی داشتند ، پاره ای از آنها از نظر مادی و اقتصادی مرفه تر ازدیگران بودند بسیاری از آنها از نظر سیاسی به سادگی قبلی خود باقی ماندند اهالی چنین روستاهایی با یکدیگر تقریباً برابر بودند . احتمالاً قدرت رهبران از نظر اینکه میتوانستند مازاد محصول را توزیع کنند ، افزایش یافت . درگذشته رهبران مسئول نظارت بر تقسیم عادلانه ی شکار یا گیاهان گرد آوری شده ، بودند . 2- رهبران با بازرگانان ملاقات داشتند و بر توزیع کالاهای وارده نظارت میکردند . آنها میتوانستند از این موقعیت استفاده کنند و این باور عمومی را که ایشان اصحاب قدرت هستند وحتی ازعالم غیب الهام میگیرند ، مستحکم تر کنند . رهبران می بایستی ثابت کنند که نه فقط با توزیع کالا ومواد ، از گرسنگی کشیدن قبیله جلوگیری میکنند و به آنها احترام واعتبار می بخشند بلکه افارد قبیله را از شر دشمنان محافظت میکنند و برای رفاه معنوی آنها نیز میکوشند .
از پیوند [http://www.foo.com] یا [http://www.foo.com|شرح] برای پیوندها.
برچسب های HTML در داخل توضیحات مجاز نیستند و تمام نوشته ها ی بین علامت های > و < حذف خواهند شد..
وزارت آموزش و پرورش > سازمان پژوهش و برنامهريزی آموزشی
شبکه ملی مدارس ایران رشد