رنسانس
دانش و هنر پیشرفتهای عظیمی در
ایتالیای قرن پانزدهم و شانزدهم بوجود آوردند. این احیای فرهنگی به رنسانس (یعنی «نوزایی») مشهور شده است. دانشمندان، شعرا و فیلسوفانی ظهور کردند که با الهام از میراث اصیل
رم و
یونان با دیدگانی تازه تر به جهان می نگریستند. نقاشها به مطالعه آناتومی (علم تشریح) پرداختند و اعضای بدن انسان را به شیوه واقعگرایانه ای نقاشی می کردند. فرمانروایان ساختمانها و کارهای بزرگ هنری را سفارش دادند. این عقاید تازه بزودی در سراسر اروپا گسترش یافت.
شام آخر
لئوناردو داوینچی این صحنه کتاب مقدس را بر روی دیوار صومعه میلان نقاشی کرد. او از فن ژرفا نمایی (پرسپکتیو) به منظور جلب توجه بیننده به چهره مسیح استفاده کرد.
|
1397 م
خانواده
مدیچی در
فلورانس بانکی را تاسیس کرده و شروع به اندوختن ثروت کلانی می کنند.
1401
اتحادیه صنفی بازرگانان پشم فلورانس، مسابقه ای را برای طرح جدید برای درهای
باپتیستری ، کلیسایی در فلورانس، راه می اندازند. غالبا این واقعه آغاز رنسانس به حساب می آید.
لورنتسو گیبرتی برنده می شود.
فیلیپو برونه لسکی، نایب قهرمان مایوس، مشغول مطالعه ویرانه های روم باستان می شود.
1419
برونه اسکی بیمارستان فاندلینگ (کودک بی سرپرست) در فلورانس را طراحی کرده که نخستین بنای
معماری رنسانس به شمار می رود. در سال بعد او گنبدی بدیع و بزرگ را برای
کلیسای جامع فلورانس طراحی می کند.
1435
دوناتلو، مجسمه ساز بزرگ فلورانسی، مجسمه پر نفوذ و موثر خود
داود را به پایان می رساند.
در حدود 1450
یوهانس گوتنبرگ آلمانی، کارگر چاپخانه، نخستین کتب چاپ شده به وسیله حروف متحرک در اروپا را منتشر می کند.
1450
اتحاد سیاسی میان جمهوریهای فلورانس،
میلان و
ناپل، موجب برقراری ثبات در
ایتالیای عهد رنسانس می گردد.
1452
لورنتسو گیبرتی، سری دوم از درهای کلیسای بایتیستری فلورانس را به پایان می رساند.
میکل آنژ آنها را «دروازه های بهشت» می نامد.
1453
قسطنطینه به دست ترکان
عثمانی سقوط می کند. دانشمندان
بیزانس به غرب می گریزند و نسخه های خطی کلاسیک با ارزشی را با خود می برند.
1469
لورنتسو مدیچی ملقب به
لورنتسوی کبیر فرمانروای فلورانس می گردد.
1494
آبرخت دوورر (1528 ـ 1451م) هنرمند آلمانی برای نخستین بار از فلورانس دیدن می کند.
1498
پس از چهار سال، فرمانروای با نفوذ فلورانس،
جیرولاموساوونا رولا ی راهب، اعدام می شود.
1504
لئوناردو داوینچی، تابلوی
مونالیزا که تصویر همسر یک مقام فلورانسی است را نقاشی می نماید.
1512
بیش از چهار سال طول می کشد تا میکل آنژ، نقاشی سقف
نماز خانه سیستاین در
واتیکان رم را به پایان برساند.
1517
مارتین لوتر با اعتراضات خویش، آغازگر
جنبش اصلاح دینی می گردد.
1519
لئوناردو داوینچی در
فرانسه و در کاخی که
فرانسوای اول پادشاه فرانسه به او داده بود، از دنیا می رود.
1543
نیکولاس کوپرینک،
منجم ایتالیایی، ادعا می کند که خورشید مرکز
منظومه شمسی می باشد، نه زمین.
1564
ویلیام شکسپیر شاعر و نمایشنامه نویس بزرگ انگلیسی عصر رنسانس، در «استرانفورد آن ایون» متولد می شود.
در طول قرن پانزدهم خانواده مدیچی که ثروت خود را از راه بانکداری بدست آورده بود، جمهوری فلورانس در ایتالیا را تحت تسلط خود در آورد.
کوزیمو دمدیچی (1464ـ 1389م) نخستین عضو خانواده بود که قدرت مطلق سیاسی را در اختیار داشت. او رفتار خود خواهانه سایر فرمانروایان اروپا را نمی پسندید و از پذیرفتن عناوین فاخر امتناع می ورزید. پسر بزرگ او لورنتسو دمدیچی (92 ـ 1449م) تحت عنوان «لورنتسوی کبیر» شهرت یافت.
یادداشتهای لئوناردو داوینچی
لئوناردو داوینچی (1519- 1452م) یکی از هنرمندان، دانشمندان و مخترعین برجسته ایتالیا در عصر رنسانس بود. او نظریات خود را در یک سلسله یادداشتهایی که بالغ بر هزاران صفحه می باشند ثبت کرده است. طرحهای مبتکرانه او برای ساخت سلاحهایی مانند
توپهای بخار، ماشینهای پرنده و
ادوات زرهی چندین قرن جلوتر از زمان خود بودند. بسیاری از آنها هرگز ساخته نشدند.
ترسیمات نظامی
لئوناردو برای طرحهای خود بوسیله خط معکوس یادداشتهایی را نوشته است که فقط آنها را در آینه می توان خواند.
|
لورنتسوی کبیر
فلورانس تحت فرمانروایی لورنتسو مرکز رنسانی گردید. او سیاستمداری باهوش بود بطوریکه توازن قدرت میان شهرهای ایتالیا را حفظ می کرد و به همین علت در طول حیات او جنگهای معدودی بوقوع پیوست. او همچنین شاعری برجسته و پشتیبانی سخاوتمند برای هنر بود. بسیاری از هنرمندان بزرگ از جمله
ساندروبوتیچلی (1510ـ 1444م)،
لئوناردو داوینچی(1519- 1453م) و
میکل آنژ (1564- 1475م) برای او کار می کردند.
نیکولوماکیاولی (1527- 1469م) نویسنده سیاسی، لورنتسو را اینگونه توصیف می کند:«بزرگترین حامی ادبیات و هنر که هیچ پادشاهی تاکنون مانند او را ندیده است».
فلورانس در زمان «ساوونارولا»
پس از مرگ لورنتسو دمدیچی در سال 1492م، فرمانروایی مدیچی بزودی سقوط کرد. وقتی
شارل هشتم (95-1470م) پادشاه
فرانسه در سال 1494 به
ایتالیا حمله کرد، فلورانسیها به واعظی پرجاذبه به نام جبرولامو ساوونارولا روی آوردند. او به فساد کلیسا و دلبستگی رنسانس به عقاید «شرک آمیز» (غیر مسیحی) حمله نمود. موعظه های
ساوونارولا جمعیت انبوهی را به خود جلب می کرد به ویژه آنکه او هجوم فرانسه را پیشگویی کرده بود.
سوزاندن مظاهر فساد و تباهی
فلورانس به یک جمهوری مسیحی سخت گیر تبدیل شد. در سال 1497م، ساوونارولا جمعیت «سوزاندن مظاهر فساد و تباهی» را به راه انداخت که بر این اساس فلورانسیها باید خود را از تجملات پلید نجات می دادند. تزئینات، لباس های پر زرق و برق، ورقهای بازی، میزهای قمارخانه ها و حتی آثار هنری درون شعله های آتش انداخته می شد.
ساوونارولا سوزانده می شود
پیروزی ساوونارولا علیرغم بزرگی و شتابی که با خود به همراه داشت، دوام چندانی نیاورد. در سال 1497 م
پاپ الکساندر ششم (1503- 1431م) از اظهار نظر ساوونارولا مبنی بر رفتار «غیر اخلاقی»
پاپ خشمگین گردید و او را تکفیر کرد (او را از کلیسا اخراج کرد)، حامیان ساووناوولا علیه او تغییر موضع داده در سال 1498م او را به دار آویختند و جسدش را در میدانی در فلورانس سوزاندند.
بازگشت خانواده مدیچی
در سال 1512 م خانواده مدیچی دوباره کنترل فلورانس را در دست گرفتند. در سال 1527م
جوایو دمدیچی (1534- 1478م)
پاپ کلمنت هفتم می شود. روسای خانواده مدیچی به مدت 200 سال دوکهای بزرگ و فرمانروایان با نفوذ
توسکانی، منطقه اطراف فلورانس بودند.
شوق آموختن
مطلوب «انسان عصر رنسانس» شخص درخشان و همه فن حریفی بود که در موضوعات فراوانی کارآزموده باشد. لئوناردوداوینچی و میکل آنژ مشهورترین آنان می باشند. دستاوردهایشان احترام آنان در جامعه را افزایش داد.
پشتیبان هنر
این نقاشی نشان می دهد که لورنتسودمدیچی، فرمانروای ایتالیایی در میان شعراء هنرمندان و دانشمندان احاطه شده است.
|
حقایق ثبت شده
نیکولو ماکیاولی (1527- 1469م) در دوره رنسانس فلورانس رشد کرد. بزرگترین کتابش،
شهریار (1513م) پند نامه ای به سیاستمداران بود. او عقیده داشت که برای حفظ قدرت، یک شهریار باید بیرحم بوده و برای رسیدن به این مطلوب از ارتکاب هیچ عمل زشتی دریغ نورزد. نظریات ماکیاولی وی را مظهر سیاست بدبینانه ساخت، عده ای او را پدر علم سیاست می دانند.