دیوان رسایل
«فرامین حکومتی» در عهد غزنوی
«583-351ق/ 1187-962 م»
پارهای از وظایف دولتی تنها به درگاه تعلق داشت که چون بیشتر شغل سلطانی بود، نظارت وزیر در آن ضرورت پیدا نمیکرد.
از آن جمله
دیوان رسایل یا دیوان انشاء بود که متولی آن صاحب دیوان رسالت خوانده میشد.
صاحب دیوان رسالت به سبب آن که احکام و فرمانهای پادشاه و همچنین ملطفهها و معماها «= نامههای رمزی» مربوط به امور دربار را که بلاواسطه و احیاناً بدون اطلاع وزیر به امیران و عمال فرستاده میشد، به وسیله او تهیه میشد. از این رو به اندازه وزیر و حتی در مواردی بیش از او
معتمد و
محرم سلطان بود.
چنان که فرمان عزل و نصب و وزیران که غالباً بدون آگاهی خود آنان بود، در دیوان رسایل، توسط صاحب دیوان و نایبان او انشاء صادر میشد.
جایگاه صاحبان دیوان در بین بزرگان
به دلیل اهمیت این شغل، صاحبان دیوان رسایل همواره از بین محتشمان و بزرگان مورد اعتماد انتخاب میشدند که در برخی مواقع به شغل وزارت هم میرسیدند.
گه گاه نیز به خاطر آن که در شغل خویش جانشین شایستهای نداشتند، آنها را با وجود لیاقت منصب وزارت، همچنان در همان منصب ابقا میکردند.
دیوان رسایل در عهد سبکتکین با حشمتِ ابوالفتح بُستی، رونق و اهمیّت به سزایی یافت به طوری که
خواجه احمد بن حسن میمندی، پیش از تصدی مقام وزارت، مدتها متصدی دیوان رسایل وی بود.
ابونصر مشکان که پس از وفاتش «431 ق / 1039 م» شغل او به بوسهل زوزنی واگذار شد، سالها در دستگاه محمود و مسعود متصدی دیوان رسالت بود چنان که در نزد هر دو حشمت و حرمت وی با آن چه در مورد وزیر یا مستوفی رعایت میشد، تفاوتی نداشت.
در واقع صاحب دیوان رسایل، با آن که در حق وزیر همواره به حرمت سلوک میکرد اما خود را مأمور زیر دست وزیر نمیدانست.