دگری عام (Generalizel Other)
دگری عام مفهومی است که جورج هربرت مید (George Herbert Mead) ابداع کرده و مورد بحث قرار داده است. به عبارت دیگر ترکیبی است از انتظاراتی که فرد گمان می کند دیگران از او دارند. |
نگرش کلی
هر فرد از آن جهت دارای
شخصیت است که به گروه یا جامعهای تعلق دارد، از ویژگیهای آن تأثیر میپذیرد و در
رفتار و سلوک خود منعکس کننده مسئولیتها و وظایفی است که به تبعیت او از نهادهای جامعه دلالت دارند. در ارتباطات خود ، از زبان مادری که در تکوین خود و شخصیت او نقش عمدهای دارد، به عنوان یک رسانه بهره میگیرد و با پذیرفتن نقشهای مختلفی که دیگران نیز بر عهده دارند، نگرشها و ادراکات سایر اعضای جامعه یا گروه اجتماعی خویش دست مییابد.
مراحل پیدایی خود از نظر مید
مرحله آغازین یا قبل از بازی (1 تا 3 سالگی)
در این مرحله ، کودک به تقلید اعمال و رفتارهای اطرافیان میپردازد، بدون اینکه معنای آنها را درک کند. مثلا ، او
عروسک خود را بغل میکند ولی ، لحظاتی بعد ، از آن به عنوان وسیلهای برای زدن برادر خود استفاده میکند. وقتی که تقلید کردنهای کودک مورد توجه و تشویق اطرافیان قرار میگیرد، برانگیخته میشود که اعمال آنان را یاد بگیرد. به این ترتیب ، او ضمن تقلید دیگران ، بویژه اشخاص خاص ، مثل والدین و کسانی که برای او اهمیت دارند، به تدریج خود را در نقش و موقعیت آنان مییابد. این فعالیتها او را آماده میسازد تا بعداً ، با قرار دادن خود در موقعیت و نقش دیگران ، از دید آنان به رفتار خود نگاه کند.
مرحله بازی (3 تا 4 سالگی)
در این مرحله ،
کودک عملا به بازی کردن نقش دیگران میپردازد و تا اندازهای معنای رفتار و اعمال بزرگسالان را میفهمد ولی بسته به حالی که دارد تغییر نقش میدهد. لحظهای
مادر است، لحظه دیگر ، دکتر است و … در نقش مادر به خود محبت میکند، در نقش برادر ، با خود به بازیهای خیالی میپردازد و در نقش دکتر ، خود را معاینه میکند. کودک به مرور در مییابد که بعضی نقشها ، در ارتباط با هم معنا و اهمیت خاصی دارند.
در این مرحله ، کودک با قرار گرفتن در نقش دیگران ، نسبت به خود آنگونه که آنان نسبت به او رفتار میکنند، رفتار میکند. این امر از لحاظ رشد اجتماعی مهم است. در واقع ، کودک در این مرحله یاد میگیرد که از خود بیرون آمده و از دید شخص دیگر به خود بنگرد ولی هنوز خود منسجم و سازمان یافتهای ندارد.
مرحله بازی با قاعده (4 تا 5 سالکی)
با گسترش چشم انداز تجربهها ، کودک در موقعیتهایی قرار میگیرد که در آنها باید به طور همزمان نقشهای متعددی را برعهده گیرد، یعنی باید به انتظارات تعدادی از افراد در یک زمان پاسخ گوید. برای توضیح این مرحله میتوان از بازی فوتبال استفاده کرد.
فوتبال یک بازی با قاعده است. برای در بازی بودن، هر بازیکن ، علاوه بر نقشهای خود ، باید از نقشهای بازیکنان دیگر نیز مطلع باشد.
در واقع ، در هر لحظه از بازی ، هر بازیکن ، در آن واحد ، خود را در نقش دیگر بازیکنان احساس کرده در نتیجه ، حرکتها و پاسخهای خود را کنترل و پیش بینی کند. گروهی از پسران خردسال را در نظر بگیرید که هنوز فوتبال را به درستی نمیتوانند بازی کنند. در بازیهای اول به نزاع خواهند پرداخت و با داد و فریاد یکدیگر را دروغگو و جرزن خواهند نامید. بازی چند بار قطع خواهد شد تا اینکه آنها ، به تدریج یاد بگیرند که تنها راه بازی ، رعایت قواعد آن است، قواعدی که آنها ساختهاند. آنهای نامعین در اینجا ، به معنای دیگری بطور اعم است.
مباحث مرتبط با عنوان