از سال 41 هجری تا 132 یعنی نزدیک یک قرن امویان بر جهان اسلام حکومت راندند. سیاست امویان سیاست نژادی بود زیرا امتیازات قومی و نژادی قبل از اسلام را دوباره زنده کردند.
امویان حساسیت خاصی علیه ایرانیان داشتند و تبعیض زیادی بین آنان و اعراب قائل میشدند علت این حساسیت تمایل نسبی ایرانیان نسبت به معلومین شخص علی علیهالسلام بود در حالی که نقطه حساس سیاست اموی جنبه ضد علوی آن است زیرا سیاست علوی بر اجرای جنبههای ضد طبقهای بود که تحمل آن برای امویان مشکل بود.
از سال 132 که عباسیان روی کار آمدند سیاست عباسیان تا زمان معتصم که عنصر ترک روی کار آمد بر مبنای حمایت ایرانیان و تقویت آنان علیه اعراب بود و صد ساله اول عباسی برای ایرانیان عصر طلایی بوده است. ایرانیان در این زمان هر چند در رفاه بودند ولی از نظر سیاسی جزء قلمرو و خلافت اسلامی بودند و حکومت مستقل تشکیل دادند.
البته حکومتهای مستقل نیز تحت نفوذ خلفای عباسی بودند.مردم ایران برای خلافت به اعتبار نام جانشینی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نوعی قداست قائل بودند و حکومت هیچ حاکمی را در ایران مادامی که منشوری از خلیفه نمیآورد شرعی و قانونی نمیدانستند.
این جریان در قرن هفتم در پی برچیده شدن خلافت پایان یافت. پس از آن خلفای عثمانی به علت تشیع مردم ایران و غیر شرعی دانستن نفوذی در ایران نداشتند برخی از آنها و در رأس همه آنها سر جان ملکم انگلیسی حدود نیمه قرن اول هجری که ایران فتح شد تا حدود نیمه قرن سوم هجری که حکومتهای مستقل در ایران تشکیل شد را به اعتبار این که در این دو قرن ایران جزء قلمرو خلافت بوده و حکومت مستقل نداشته را دوره سکوت و بردگی ایرانیان نامیدهاند.
اگر از این دید بنگریم و توده مردم و تحولات فرهنگی و غیر فرهنگی بینظیر این دو قرن را نادیده بگیریم و طبقه حاکم را در نظر بگیریم این دو قرن دوره سکوت است اما اگر تودة مردم را که در این زمان استعدادشان شگفت و برای اولین بار در تاریخ ایران به صورت پیشوای ادبی و مذهبی علمی دیگر ملل در آمدند را در نظر بگریم این دو قرن، قرون خروش و نشاط است.
بعضی گویند در این دو قرن زبان ایرانی به خاموشی گرایید در حالی که شاهکار ادبی سیبوبه و ادب الکاتب ابن قتیبه محصول این دو قرن هستند برخی میگویند این هر چه هست به زبان عربی است
ولی قابل توجه این است که کسی ایرانیان را مجبور نکرده بود که در زبان عربی شاهکار خلق کنند.
دکتر زرین کوب علت خاموشی زبان ایرانی را این گونه میگوید که:وقتی بانگ اذان در فضای ایران پیچید زبان پهولی در برابر آن فروماند و آنچه در این حادثه زبان ایرانیان را به بند آورد پیامی تازه یعنی قرآن بود.
منبع:خدمات متقابل اسلام و ایران؛مرتضی مطهری