« فضیل رسان» می گوید:
بعد از شهادت
زید فرزند امام سجاد علیه السلام به دیدار
امام صادق علیه السلام رفتم. امام از من پرسید:«ای فضیل، آیا عمویم، زید، کشته شده است؟»
عرض کردم:«آری.»
فرمود:«خداوند زید را رحمت کند. او مومن و آگاه به مقام امامت، و فردی عالم و راستگو بود. اگر پیروز میشد به عهد خویش وفا میکرد و حق را به ما میداد، و اگر به حکومت میرسید، میدانست آن را به چه کسی واگذار کند.»
به امام عرض کردم:«شعری برای شما بخوانم؟»
فرمود:«کمی صبر کن.» سپس دستور داد پرده هایی آویختند و درها را باز کردند. امام با این کار میخواست زنان داخل منزل نیز شعر را بشوند. آنگاه به من فرمود:«بخوان.»
و من نیز اشعاری را که بیانگر مظلومیت و غربت اهل بیت
رسول الله صلی الله و آله بود خواندم.
صدای گریه و ناله را از پشت پرده ها بلند شد. امام به من فرمود:« این اشعار سرودهی کیست؟»
گفتم:«
سید حمیری .»
فرمود:«خدا رحمتش کند.»
گفتم:«من دیده بودم که او نبیذ مینوشید.»
امام دوباره فرمود:« خداوند رحمتش کند.»
دوباره عرض کردم:«من دیده بودم او نبیذ مینوشید.»
فرمود:«منظورت شراب است؟»
گفتم:«بله.»
فرمود:«خداوند رحمتش کند. پدرم از جدش روایت کرد که دوستداران آل محمد با توبه از دنیا می روند.»
سپس سجاده اش را بلند کرد و کاغذی را بیرون آورد که در آن نوشته بود سید حمیری توبه کرده است و از امام درخواست دعا کرده بود.
مراجعه شود به: