پس از بازگشت
محمد صلی الله علیه و آله و سلم و
میسره ( غلام
خدیجه ) از سفر تجاری
شام، میسره آنچه را دیده بود برای خدیجه بازگو کرد:« همه درختان و سنگها بر محمد سلام میکردند. هر گاه بر سر سفره غذا مینشستیم، همه سیر میشدیم در حالی که هنوز غذا در سفره باقی بود.
هنگامی که نزدیک دیر
بحیرای راهب شدیم، بحیرا که دید ابری بر محمد سایه افکنده و همراه او حرکت میکند، به خدمتش شتافت.
«نسطور» راهب دیگری بود که وقتی محمد را که در سایه درختی نشسته بود دید به خدمتش آمد و دست و پای او را بوسید و بیدرنگ به او ایمان آورد و گفت:« اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله» (گواهی می دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و محمد صلی الله علیه و آله وسلم فرستاده خداوند است)
نسطور که
علائم نبوت را در محمد دیده بود، به من گفت:« به دستورات او درست گوش بده و فرمان او را اطاعت کن که او پیامبر خداوند است. سوگند به خدا پس از
عیسی علیه السلام هیچکس در اینجا ننشسته مگر اینکه پیامبر بوده؛ او همان کسی است که عیسی علیه السلام بشارت آمدن او را داده و گفته است که بر همه زمین چیره خواهد شد.»
منابع:
- بحارالانوار، ج16، ص 3تا5 --- مناقب آل ابیطالب
- سیرةالنبویه، ج1، ص199
مراجعه شود به: