هنگامی که
امام حسین علیه السلام از
مدینه به سوی
عراق عزیمت نمود، چون قسمتی از راه را پیمود، گروهی از مسلمانان
جن به حضورش رسیدند و گفتند:
ای سید و مولای ما! ما گروهی از شیعیان توایم. ما را به هر چه میخواهی مأمور کن. اگر به ما اجازه دهی، دشمنانت را میکشیم.
همین جا که هستی بمان. ما برای سرنگونی آنها کافی هستیم.
امام علیه السلام آنان را دعا کرد و فرمود: مگر شما قرآن نخوانده اید؟ خداوند میفرماید:
شما را مرگ در می یابد اگر چه در پناهگاهی محکم جای بگیرید.
و فرموده است:
کسانی که سرنوشتشان کشته شدن باشد، در خوابگاهشان کشته میشوند.
آنگاه فرمود:
اگر من در جای خود بمانم، این مردم با چه چیزی امتحان شوند و با کدام آزمون، بد و خوب از یکدیگر متمایز میشوند؟
قبری را که در کربلا مخصوص من قرار دادهاند، چه کسی ساکن میگردد؟ خداوند آن روز که زمین را گستراند، آن قبر را پناهگاه شیعیان ما در دنیا و آخرت قرار داده است. شما در روز شنبه که عاشورا است در کربلا حاضر شوید که من عصر همان روز کشته میشوم و بعد از من به خانوادهام بیحرمتی و ستم میشود و سر مرا برای یزید میبرند.
جنیان گفتند:
ای حبیب خدا و پسر حبیب خدا! اگر اطاعت تو بر ما واجب نبود و مخالفت تو بر ما حرام، به خدا سوگند یک نفر از دشمنان تو را پیش از آنکه به تو برسند زنده نمیگذاشتیم.
امام علیه السلام فرمود:
به خدا سوگند قدرت من بر آنها از شما بیشتر است، اما خدا میفرماید:
تا بر آنها که هلاک و گمراه میشوند، حجت تمام شده باشد و آنها که زنده میشوند و هدایت مییابند، از روی دلیل روشن باشد.
منابع:
- بحارالانوار، ج 44، ص 330
- ناسخ التواریخ، ج 2، ص 17.
مراجعه شود به: