|
خودشکوفایی (Self-Actualization) یعنی گرایش بنیادی هر شخص برای تحقق بخشیدن (به عینیت در آوردن) هر چه بیشتر تواناییهای بالقوه (ذاتی) خود. |
نگاه اجمالی
مفهوم خود شکوفایی در نظریههای
انسان گرایی (HumanisticTheory) و بخصوص
نظریه شخصیت مزلو (Maslow) یک مفهوم بنیادی است و در واقع نظریه مزلو از کنکاش در مورد افراد خودشکوفا حاصل شده است. مزلو معتقد است که برای درک
ماهیت انسان باید نمونههایی از انسان که خلاقترین ، سالمترین و رشد یافتهترین افراد باشند را مورد مطالعه قرار دهیم و به همین منظور او گروه کوچکی از افراد برجسته مانند آبراهام لینکلن (Abraham Lincoln) ،
آلبرت انیشتین (Albert Einstein) ، ویلیام جیمز (William James) و … را انتخاب نمود و به مطالعه زندگینامه آنها پرداخت. پس از این مطالعه او به تصویری چند بعدی از خودشکوفایی و افراد خودشکوفا مانند ویژگی های افراد خودشکوفا ، نقش فرانیازها در
خودشکوفایی ، رفتارهایی که به خودشکوفایی منجر میشوند و علل ناتوانی در خودشکوفایی دست یافت.
ویژگیهای افراد خودشکوفا
مزلو پس از مطالعه روی نمونه کوچکش از افراد خودشکوفا دوازده ویژگی را برای خودشکوفا ذکر کرد که عبارتند از: ادراک بسیار کارآمد از واقعیت ، پذیرش خود ، دیگران و طبیعت بطور کلی ، سادگی و طبیعی بودن ، تمرکز بر روی مشکلات بجای تمرکز روی خود ، نیاز به استقلال و داشتن حریم خصوصی ، احساس درک تازه و مداوم ، تجربههای عرفانی ، علاقه اجتماعی ، روابط بین فردی ، خلاق بودن ،
ساختار شخصیتی دمکراتیک و مقاومت در برابر
فرهنگ پذیری.
این مجموعه حقیقتا مجموعهای شگفت انگیز از ویژگیهاست و این افراد را مقدس وار معرفی میکند، اما این افراد نیز همواره کامل نیستند و در واقع معایبی نیز دارند.
مزلو دریافت که آنها نیز گاهی بیادب و حتی فوق العاده بیرحم ، سرد و تلخ نیز میشوند. آنها نیز لحظههایی از تردید ، ترس ، احساس گناه را دارا میباشند ولی این رویدادها در رفتار آنها بطور قطع استثنا است و کمتر رخ میدهند.
نقش فرا انگیزش در خودشکوفایی
مزلو همزمان با پیشرفت کار خود روی افراد خود شکوفا به این نتیجه رسید که این افراد با سایر مردم در آنچه آنها را به انگیزش وا می دارد تفاوت دارند. او در مورد انگیزش این افراد این نظر را مطرح کرد که آنها از سوی فرا انگیزشها (Matamotivations) یا انگیزش از نوع (B - Motivation) به تحرک و فعالیت وادار می شوند. پیشوند فرا به معنی فراتر است و این موضوع را مشخص میکند که فرا انگیزش چیزی فراتر از اندیشه سنتی ما در مورد انگیزش و انگیزهها است. افراد خودشکوفا چون نیارهای سطح پایینترشان برآورده شده است، بنابراین توسط انگیزههای سطح پایین نیز برانگیخته نمیشوند، و بجای آن برای رشد کردن و تحول یافتن برانگیخته میشوند. افراد خودشکوفا برای رسیدن به چیزهایی برانگیخته می شوند که بخودی خود هدف نیستند و نه وسیله برای رسیدن به هدفی دیگر.
مزلو در مورد فرا انگیزش معتقد است که همچنان که ناتوانی در ارضای نیاز سطح پایین زیان بار است (مانند زیانهای عدم ارضای گرسنگی ، تشنگی ، عشق و محبت و … ) ناکامی در برآورده ساختن فرا انگیزشها نیز منجر به فرا آسیب (Metapathology) میشود. ولی این فرا آسیب مانند ناکامی در نیازهای سطح پایین روشن و آشکار نیستند و یک بیماری یا مشکل مبهم است. در واقع فرد خودشکوفا میداند که اشکالی یا مشکلی وجود دارد، اما نمیداند. این مشکل از کجا سرچشمه میگیرد. جدول شماره یک فرا انگیزشها و فرا آسیبهای افراد خودشکوفا را نشان میدهد.
|
فرا انگیزشها | فرا آسیبها
|
حقیقت | بیاعتمادی ، بدگمانی ، عیب جویی
|
خوبی | نفرت ، انزجار ، بیزاری
|
زیبایی | پستی ، بیقراری ، از دست دادن سلیقه ، سردی
|
عدالت | خشم ، بدگمانی ، بیاعتمادی ، بیقانونی ، خودپسندی کامل
|
یگانگی | فقدان احساس خود و فردیت ، درباره خود احساس گمنامی کردن
|
کمال | ناامیدی ، عدم تلاش برای چیزی
|
نظم | عدم امنیت ، ملاحظه کاری ، ضرورت دفاعی بودن سادگی پیچیدگی زیاد ، گیج بودن ، از دست دادن جهت یابی
|
تمامیت - جامعیت | افسردگی ، ناراحتی ، از دست دادن علاقه به جهان
|
کامل کردن | ناتمامی ، نا امیدی ، کوشش نکردن
|
پرمعنایی | بیمعنایی ، یاس ، بیاحساس نسبت به زندگی
|
جدول شماره یک
|
رفتارهایی که منجر به خودشکوفایی میشوند.
مزلو همچنین به رفتارهایی اشاره میکند که میتواند در رسیدن افراد به خودشکوفایی آنها را کمک کند. از نظر او پس از برآورده شدن نیازهای سطح پایین قدم گذاشتن در جاده طلائی خودشکوفایی با منفعل بودن و لم دادن بدست نمیآید، بلکه آن مستلزم نظم ، سخت کوشی و جسارت است.
جدول شماره دو برخی رفتارها را که منجر به خودشکوفایی میشوند، نشان میدهد.
- تجربه کردن زندگی به شیوه کودکان یعنی مجذوب بودن با همه وجود.
- آزمودن شیوههای جدید در عوض چسبیدن به راهنمای راحت و امن یعنی جسارت داشتن.
- در ارزیابی تجربهها بیشتر به ندای احساس (درون) پاسخ دادن یعنی بطور کامل پیرو اکثریت و سنت نبودن.
- صداقت داشتن یعنی پرهیز از تظاهر به نقش بازی کردن.
- آمادگی برای تحمل بیاعتنایی دیگران در شرایطی که عقاید شخص با عقاید اکثریت هماهنگ نیست.
- مسئولیت پذیری یعنی شکسها را به گردن دیگران نیانداختن.
- سخت کوشی در اجرا تصمیمها.
- شناخت مکانیسمهای دفاعی خویش و شهامت کنار گذاشتن آنها.
جدول شماره 2
ناتوانی در خودشکوفا شدن
با وجود آنکه تمایل به خودشکوفایی یک
تمایل فطری (و نه آموختنی) است ولی کمتر از یک در صد افراد جامعه به این مرحله میرسند. این ناتوانی به این دلیل است که در بالاترین مرحله از نیازهای انسان قرار دارد و هر چه نیازی بالاتر باشد ضرورت آن کمتر است و بنابراین خودشکوفایی میتواند به آسانی بوسیله یک محیط خصمانه یا طرد کننده دچار وقفه شود (مانند بازداریهایی که یک
فرهنگ یا
جامعه ایجاد میکند و افراد را از اکتشاف رفتارها و اندیشههای نو بازداری میکند) از طرف دیگر خودشکوفایی مستلزم مقدار زیادی جسارت و جرات است و ممکن است افراد پس از برآورده شدن نیازهای سطح پایین بخواهند در همان سطح ایمن و آسان بمانند بجای آنکه خود را بطور عمدی با چالشهای جدیدی روبرو سازند.
مباحث مرتبط با عنوان