وقتی کاروان اسیران کربلا وارد شهر کوفه شد، جمعیت زیادی از مردم برای تماشا از خانهها بیرون آمدند؛ و این فرصت خوبی بود که خاندان امام حسین علیه السلام تا پیش از اینکه وارد کاخ عبیدالله شوند، به روشنگری مردم و تشریح نهضت عاشورا بپردازند.
در این میان غیر از امام سجاد علیه السلام، حضرت
زینب ، حضرت
ام کلثوم و حضرت
فاطمه بنت الحسین نیز با مردم سخن گفتند.
پیش از ورود به کاخ عبیدالله امام سجاد علیه السلام به مردم اشاره کرد و آنها را به سکوت دعوت فرمود. نفسها در سینه حبس شد و سکوت مطلق همه جا را فرا گرفت.
آن گاه امام سجاد علیه السلام پس از حمد و ثنای الهی، بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درود فرستاد و خطاب به مردم گفت:« ای مردم! هر کس که مرا میشناسد، میداند که من کیستم و آن کس که مرا نمیشناسد، بداند که من علی، فرزند حسینم که او را در کنار فرات بدون هیچ گناهی، بی اینکه خونی از او طلب داشته باشند، از دم شمشیر گذراندند.
من فرزند کسی هستم که پردهی حریم او را دریدند، اموالش را به غارت بردند و خانوادهاش را به زنجیر اسارت کشیدند. من فرزند کسی هستم که او را به زاری کشتند؛ و همین افتخار ما را بس است.
ای مردم! شما را به خدا سوگند؛ آیا به خاطر دارید که به پدرم نامهها نوشتید و او را دعوت کردید ولی بعد به او نیرنگ زدید؟ با او پیمان وفاداری بستید و
نماینده او بیعت کردید، ولی در لحظه مهم، او را تنها گذاشتید، با او به پیکار برخاستید و او را خوار نمودید؟ پس بر شما باد هلاکت و نابودی! چه بد توشهای برای خود فرستادید! و عقیده و رفتارتان چه زشت و ناپسند بود.
به من بگویید با کدام چشم میخواهید به رسول خدا صلی الله علیه و آله بنگرید، هنگامی که به شما بگوید:« شما عترت مرا کشتید و حرمتم را شکستید. پس دیگر از امت من به حساب نمی آیید.»
هنگامی که سخن امام به اینجا رسید، صدای جمعیت بیشمار مردم از هر طرف به گریه بلند شد. همه به هم میگفتند:« شنیدید؟ همه هلاک خواهیم شد!»
امام سجاد علیه السلام در ادامه فرمود:« رحمت خدا بر آن کس باد که پند مرا بپذیرد و سفارش مرا دربارهی خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و دودمان او به خاطر بسپارد. چرا که برای همهی ما رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم الگوی نیکویی است.»
مردم یکصدا فریاد زدند:« ای پسر رسول خدا، ما همگی فرمانبردار تو هستیم! پیمان تو را محترم میشماریم، با دلهای خود به سوی تو رو میکنیم و هوای تو را در سر می پرورانیم! رحمت خدا بر تو باد! تو فرمان بده تا با هر آنکه با تو در آمیزد، بستیزیم و با هر کس که تسلیم فرامین تو باشد، از در آشتی درآییم!»
سپس امام اشعاری را قرائت نمود که ترجمه آن چنین است:
شگفت آور نیست اگر حسین کشته شد؛ پدر بزرگوارش علی، که بهتر از حسین بود، نیز کشته شد.
ای اهل کوفه؛ به این مصیبت که بر حسین وارد شد، شادمان نباشید که این مصیبتی است بس بزرگ.
جانم فدای آن که در کنار
شط فرات شهید شد؛ و کیفر آنکس که او را کشت، آتش جهنم است.
منابع:
بحارالانوار،ج 45،ص 112 - منتهی الامال، ج 1،ص 208
مراجعه شود به:
امام سجاد علیه السلام در کوفه