مقدمه
بروز خشم در بچگی بیش از
ترس تکرار میشود. زیرا اولا در محیط بچهها ، محرکهای خشمگین کننده بیش از محرکهای ترسآور وجود دارند. ثانیا در همان مراحل اولیه یاد میگیرند که خشم برای جلب توجه اطرافیان و ارضای تمایلات خود وسیله خوبی است. با بزرگ شدن بچه به شماره محرکهای خشم افزوده میشود. در صورتی که از شماره و تکرارش کاسته میشود. بین ترس و خشم و رابطه نزدیکی هست. گاهی میشود که کودک در یک آن ، خشمگین است و لحظه دیگر بیمزده و گاهی نیز بر اثر یک محرک و در یک زمان ، هر دو باهم میآیند. در محیطی که بچهها از محرکهای ترس بدورند، امکان دارد که شیوع خشم بیش از ترس باشد.
محرکهای خشم
بطور کلی چیزهایی که خشم را بر میانگیزند، عبارتند از: جلوگیری از حرکات آزاد طفل ، متوقف ساختن او در عین فعالیت ، موانعی که در راه آرزوها و نقشههای او پیش میآیند و یا عدهای از موانع که باهم جمع شده باشند. محرکهای خشم در طی زمان بر حسب مراحل رشد تغییر مییابند. چیزهایی که اطفال خردسال را خشمگین میسازند، عبارتند از : ناراحتی بدنی ، ممانعت از حرکات بدنی ، لباش پوشانیدن ، شستشو دادن بدن که برای ایشان ناراحت کننده است.
بر اثر رشد میل استقلال ، طفل میخواهد برخی از کارهای خود را از قبیل غذا خوردن و لباس پوشیدن بیکمک دیگران انجام دهد، ولی چون از عهده بر نمیآید، خشم میگیرد. نارسایی قدرت بیان در موقعی که هنوز سخن گفتن را خوب یاد نگرفته است، بیتوجهی دیگران و مشاهده دخل و تصرف اطرافیان در اشیایی که به او تعلق دارند نیز او را خشمگین میسازند. کودکان از فرمان و تعیین وظیفه بدنشان میآید و دائما با اطفالی که اسباببازیهایشان را میربایند، یا مانع بازی ایشان میشوند، در مبارزهاند.
انتقاد و تنبیه احساساتشان را زود جریحهدار میکند. از اینکه اسباببازیهایشان مطابق میل آنها کار نکند یا در کارهای خود اشتباه کنند، خشمگین میشوند. روی هم رفته بر خشم کودکان خردسال یک عامل مشترک وجود دارد، که آن اجبار است. کودکان نیز از آنچه باعث خشم بچههای خردسال میشود به خشم میآیند. پس از آنکه علایق کودک توسعه و افزایش یابد و به محیط خارج منتقل شود، علل خشم او را بیشتر در بیرون خانه باید جستجو کرد تا در خانواده. در این مرحله از رشد از جمله اموری که در اجتماع و خانواده و در روابط فردی باعث خشم میشوند، عبارتند از:
اینکه کودک را به خطا به کارها و اوصاف بد نسبت دهند، نمره کم و معلمی که فقط یک یا چند دانشآموز معین را همیشه مورد نوازش قرار میدهد، فحش و دروغ و عادت ناپسند ، درماندگی بر اثر موانع بیشتر کودکان بزرگسال را ناراحت میکند تا اطفال کوچکتر. کودکان بزرگ غالبا نقشههایی طرح میکنند که به انجام دادن آنها قادر نیستند. در این صورت خشمگین میشوند و کسی یا چیزی را میجویند که او را باعث شکست خود قلمداد کنند. دیگر آنکه کودکان به آزادی عمل اشتیاق تام دارند و بنابراین تحمل موانع و ناکامیهایی که نتیجه مقررات اجتماعی بزرگتران و اشتباه و عجز خودشان میباشد، برایشان دشوار مینماید.
پاسخهای خشم
شکل بیان خشم در اطفال مختلف به اشکال مختلف صورت میگیرد و این از جهتی نتیجه تاثیر محیط و از جهت دیگر معلول تجارب هر طفل است. ناهمانندی پاسخهای خشم در کودکان بزرگتر بسیار آشکارتر است تا در اطفال خردسال. صرفنظر از اختلافی که در نحوه بیان خشم در میان کودکان هست، غالبا این پاسخها را در دو نوع میتوان تقسیم کرد: آنی و بدون مکر وضع شده. تعبیرهای آنی ، متضمن حرکاتی هستند که طفل خشمگین را متوجه شخص یا شی مورد نظر میسازد. خشم آنی بیشتر از اطفالی سر میزند (بخصوص اگر این اطفال به مرحلهای رسیده باشند که باید بتوانند رفتار خود را کنترل کنند) که والدینشان رفتار منظم ندارند و در نتیجه فرزندان خود را به اجتناب از اعمال زور و تعدی تشویق نمیکنند.
با اینکه تفاوتهای آشکاری در پاسخهای خشم کودکان سنین مختلف و حتی یک کودک در مواقع مختلف وجود دارد، برخی از پاسخها هستند که مخصوص سن معینی میباشند. پاسخ خشم در بچه خردسال ابتدا شامل یک سلسله حرکات بیهدف است که عبارتند از: گریه ، فریاد ، لگد انداختن ، خماندن کمر ، تقلا ، پیچ و تاب خوردن. اما بعد از بزرگتر شدن حرکات خشم آلود خود را متوجه شخص یا چیزی میکند که او را خشمگین ساخته، بچه خشمگین خود را به زمین میافکند، لگد میزند، جیغ میکشد، میزند، دندان میگیرد، نفسش را نگه میدارد و هر چه از دستش بر میآید انجام میدهد تا به شخص یا چیز مورد نظرش صدمه بزند. یا اینکه اشیا را پرت میکند. هر چیز که دستش برسد میشکند، به آزار بچههای دیگر و حیوانات میپردازد. با پدر و مادر خشونت میورزد، تف میاندازد و... بین 2 و 4سالگی خشم به منتها درجه خود میرسد.
از این پس تکرارش کاسته میشود. شدت خشم با محرکهایی که آن را سبب میشوند، هیچ نسبتی ندارد. یعنی بچه بر اثر یک چیز بیاهمیت به همان شدت بر آشفته میشود که بر اثر یک امر مهمتر. بعد از آن ، اطفال به هر محیطی که متعلق باشند، همگی در یک سن ، خشم شدید و ناگهانی از خود بروز میدهند. این نشان میدهد که کیفیت مذکور ، از علایم طبیعی رشد میباشد. بیشتر اطفال هر قدر که بزرگتر میشوند، از دفعات شدید و ناگهانی خشم خود بتدریج میکاهند و علت این امر از یک طرف فشار محیط اجتماعی است و از طرف دیگر افزایش توانایی آنها در انجام دادن خواستههای خود و همچنین پی بردن به علت منع شدن از برخی کارها.
خشم اطفال بندرت بیش از پنج دقیقه طول میکشد و در این حال کودکان بیش از بچههای خردسال صدمه میرسانند و برای آزار رساندن شخص یا شی مورد نظر از هیچ حرکت شدید فرو گذار نمیکنند و نیز با استفاده از تجارب گذشته ، آنچه را بیشتر مفید به مقصود یافته باشند، تکرار میکنند. اطفال خردسال به زودی اعمال جدیدی را بر حرکات شدید و خشم آلود اولیه میافزایند. در حدود چهار سالگی زبان به حرکات مذکور افزوده میشود و بچه به ناسزاگویی ، لاف زنی ، ذکر معایب و خطاهای شخص مغضوب ، طعنه و استهزا ، تهدید به فرار و به کشتن طرف و نظیر اینها توسل میجویند.
علاوه بر این جملات لفظی ، کارهای دیگری که کودک خشمگین بدانها دست میزند عبارتند از: ارتکاب به آنچه او را از آن منع کردهاند، مانند واژگون ساختن اثاثیه ، باز کردن چیزهایی که به او گفتهاند که دست به آنها نزند، آزار رساندن به خود یا به بچه کوچکتر و جانوران اهلی و بازیهای خشن. کودک بزرگسال برای اینکه مورد تقبیح جامعه قرار نگیرد، مجبور است راههای تازهای برای بیان خشم خود پیدا کند. در مورد این گروه واکنشهایی مانند لگد زدن ، جنگیدن ، سنگ انداختن و الفاظ خشن هنوز ادامه دارد، ولی بتدریج از شدت خشم کاسته میشود و از حملات بدنی کاسته و به حملات لفظی افزوده میشود.
وقتی که کودکی از دست همکلاسی خود عصبانی شود، ممکن است او را از فعالیت گروهی اخراج کند و با او حرف نزند. در مواقع دیگر که خشم میگیرد، ممکن است از انجام آنچه از او خواستهاند، سرباز زند و اگر هم کار بکند به بدترین طرز ، آنرا انجام میدهد. اشکال دیگر ابراز خشم در کودکان بزرگ عبارتند از : احساس مظلومیت ، گرفتگی ، رنجش و تاسف خوردن بر حال خود.
نتیجه
از آنجا که خشم بر اثر تکرار عادت میشود، شایسته است تا حد امکان از امور خشم آور پرهیز شود. باید به بچه آموخت چه هنگام خشمگین شود و چه وقت خشم خود را فرو نشاند. کودک باید یاد بگیرد که چگونه خشم خود را به شیوههای مطلوب بیان کند نه اینکه از اظهار آن خودداری کند. برخورد با اوضاع خشم آور که از حد بگذرد به شخصیت کودک موقتا و یا برای همیشه لطمه میزند. شیوه کنار آمدن با موانع زندگی به سن و تجارت گذشته اطفال بستگی دارد.
مباحث مرتبط با عنوان