خانواده گسترده خانواده ای است که بر اساس بستگی های نسبی و سبی استوار است و شامل چند گروه خونی و چند گروه
زناشوئی است ، خانواده گسترده فرزندان خود را پس از
ازدواج در خود جای می دهد و گسترش آن نیز به همین لحاظ است و به این ترتیب ممکن است چند نسل زیر یک سقف و در یک خانه مشترک زندگی نمایند . این نوع خانواده که بیشتر اختصاص به جوامع مبتنی بر
اقتصاد کشاورزی و شبانی دارد ممکن است شکل پدر سالاری یا مادر سالاری ، پدر مکانی یا مادر مکانی و صورتهائی از این قبیل را به خود بگیرد ، یا به عبارت دیگر بر حسب قدرت و تسلط مادر یا پدر خانواده با انواع فوق در آید . در این شکل از خانواده ، پدر و مادر اصلی ، مرکز ثقل خانواده را تشکیل داده و پسرها و نوه ها و عروسها از آنها اطاعت می کنند و اگر پدرو مادر به علت کبر سن نتوانند وظائف سرپرستی را انجام دهند ، پسر ارشد جای آنها را می گیرد . دخترها پس از ازدواج خانه پدری را ترک کرده و بنابراین غالباً خانواده گسترده به شکل پدر مکانی است و مواردی که داماد در خانه پدر زن مسکن گزیند نادر است .
نقش اصلی را در تربیت فرزندان ،
پدر به عهده دارد ، دایره همسر گزینی محدود و تعهدات اجتماعی زیاد است . غالباً فرزندان پی شغل پدران را می گیرند و وظایف متعددی بر عهده خانواده است . شیوه تولید خانوادگی و همیاری و تعاون مترتب بر آن ، اجتماعی کردن و فرهنگی کردن کودکان ، ( طی جریان جامعه پذیری و
فرهنگ پذیری ) نگهداری از پیران و حمایت کامل ازاعضاء از جمله وظائف سنگین این خانواده است . بگفته
ساموئل کنیگ یک جامعه کشاورزی طبعاً مناسب برای روش خانوادگی پدر سالاری است و یک خانواده کشاورزی از آنجا که بیش از هر چیز جنبه اقتصادی دارد ( یعنی خانواده واحد اقتصادی نیز محسوب می گردد ) نیازمند بیک سر است و از دیر باز زمام امور بدست مرد بوده است . گذشته از این در جامعه روستائی یا
عشایری خانه نه تنها مرکز فعالیتهای اقتصادی است ، بلکه همچنین محل کلیه فعالیتهای دیگر اعم از تربیتی و اجتماعی و تفریحی و تا اندازه زیادی مذهبی به شمار می رود . در نتیجه رشته ای که افراد خانوار را به هم پیون می زند بسیار نیرومند است و اعضاء خانواده تحت یک شبکه استوار خویشاوندی از نقطه نظر روابط به هم وابسته اند .
در ارتباط با انواع خانواده گسترده از نوعی خانواده پیوسته یا جمعی می توان نام برد که در بین
اسلاوهای جنوبی و کشورهای
اسکاندیناوی تحت عنوان " زادروگاه " معروف بود . این نوع خانواده که بهتر است آن را گروه خانوادگی نامید ، در حقیقت به گونه یک گروه تعاونی بود که مشترکاً به کار کشاورزی پرداخته ، غذا به صورت دسته جمعی و برگرد میزی صرف می شد و هرکس بر اساس نظمی که مبتنی بر سن و جنس بود د رجای معینی قرار می گرفت . اعضاء زادروگا با تکیه بر میراث خانوادگی زندگی نموده نظام پدر سالاری بر آن حاکم بود .
انواعی از خانواده پیوسته در هندوستان و در
ژاپن وجوددارد که مبنای موجودیت آنها فعالیتهای اقتصادی و همبستگی مذهبی است .
خانواده " ستاکی " نیز نوع دیگری از خانواده گسترده است که تنها یکی از پسران پس از ازدواج وارث امور مزرعه می گردد و بقیه فرزندان بین مجرد ماندن و جدا شدن از خانواده یکی را باید انتخاب کنند و بطور کلی در ارتباط با ملاکهای متعددی می توان خانواده گسترده را تقسیم بندی نمود و در همین رابطه می توان از اصطلاحات متعددی تحت عنوان پدرنامی ، مادر نامی ، پدر مکانی ، مادر مکانی ، پدرسالاری ، مادر سالاری ، پدرشاهی ، پدرسری ، مادر سری ، پدرمداری ، پدر تباری ، مادر تباری و ... نام برد .
"
لوپله " جامعه شناس فرانسوی ، در ارتباط با تاءثیر عوامل جغرافیائی و محیطی ، تقسیم بندی دیگری از خانواده ارائه داده است : او می گوید دشتهای پهناور و
استپ های وسیع مساعد برای زندگی چادر نشینی شبانی است و چنین محیطی خانواده وسیع پدر سالاری را با سلسله مراتب استوار ، روحیه قوی ، اعتقادات مذهبی و احترام به سنت های گذشتگان و روابط خویشاوندی قوی بوجود می آورد در حالیکه در کشوری مثل
نروژ که از یک رشته بریدگیهای طبیعی در میان مجاری آب و دره ها تشکیل شده است ، بجای روحیه قوی و همبستگی و پیوستگی استوار خویشاوندی جلکه های وسیع و استپ ها ، به فرد گرائی و اهمیت استقلال شخصیت برمی خوریم و بنابراین پدر در چنین محیطی بجای خانواده گسترده پدر سالاری که چندین نسل را در بر می گیرد و نسل جدید را نیز برای اطاعت و تبعیت از
سنت های نیاکان بار می آورد ، خانواده ای پا می گیرد که در آن حس استقلال و ابتکار در فرزندان از اهمیت ویژه ای برخوردار است .
به اختصار می توان تقسیم بندی " لوپله " را به صورت زیر عنوان نمود :
- خانواده پدر سالاری ، یعنی خانواده ای که در آن پدر قدرت تام و مطلق داشته و فرزندان حتی پس از ازدواج نیز تحت حمایت خانواده هستند ، در این خانواده رعایت فرمان و امر بزرگتران و احترام به سنت گذشتگان ، قانون اصلی است . در این خانواده در واقع شخصیت فرد در خانواده مستحیل گردیده و بنابراین تصمیم بر عهده خانواده است و نه فرد .
- خانواده شخصیت پرور ، خانواده ای است که در آن بدلیل انزوای جغرافیائی و ویژگیهای محیطی ، شخصیت فردی و دموکراسی اهمیت می یابد و بنابراین دیگر در آن اطاعت محض و کورکورانه و سنت پرستی خانواده پدرسالاری دیده نمی شود ، این خانواده در مناطقی پا می گیرندکه ازلحاظ جغرافیائی کاملاً با نواحی استپی متفاوت بوده و امکان تشکیل جوامع وسیع وجود ندارد .
- خانواده ناپایدار و متزلزل ، نوع سوم را لوپله خانواده ناپایدار و متزلزل نامیده است یعنی خانواده ای که نه افراد را بر طبق آداب نیاکان پرورش می دهد و نه به کودکان حس استقلال و اتکاء به نفس می دهد .
همچنین ببینید :