نگاه اجمالی
همه میدانند که
انرژی کمبودش بحران ایجاد میکند. وجود بحران انرژی به معنای ایجاد صف اتومبیل در
جایگاههای فروش بنزین ، تعطیل شدن مدارس در
زمستان به دلیل فقدان
سوخت ، دست دادن حالت خفگی به کارکنان
آسمانخراشها به سبب از کار افتادن تهویه مطبوع است. کمبود سوخت یعنی زمین گیر شدن
هواپیماها از کار افتادن تدریجی کارخانجات است. این بحران یعنی اینکه ، بر اثر کمبود
کودهای شیمیایی ،
حشرهکشها ،
علف کشها و از کار افتادن
تلمبههای آبیاری و خوابیدن
وسایل حمل و نقل برای رساندن محصولات به
بازار ،
تولید غذا با خطر روبهرو خواهد شد.
بحران انرژی در عرصه سیاست
همه میدانند که
انرژی کمبودش بحران ایجاد میکند. وجود بحران انرژی به معنای ایجاد صف اتومبیل در جایگاههای فروش بنزین ، تعطیل شدن مدارس در زمستان به دلیل فقدان سوخت ، دست دادن حالت خفگی به کارکنان آسمانخراشها به سبب از کار افتادن تهویه مطبوع است. کمبود سوخت یعنی زمین گیر شدن
هواپیماها از کار افتادن تدریجی کارخانجات است. این بحران یعنی اینکه ، بر اثر کمبود
کودهای شیمیایی ، حشرهکشها ، علف کشها و از کار افتادن تلمبههای آبیاری و خوابیدن وسایل حمل و نقل برای رساندن محصولات به بازار ، تولید غذا با خطر روبرو خواهد شد.
بحران انرژی در عرصه سیاست
در قلمرو قدرت سیاسی ، بحران انرژی از نظر کشورهای صادر کننده نفت ، (اوپک) مهم است. به دلیل وجود 3.5 وجود ذخایر شناخته شده نفت در خاورمیانه ، شرکتهای نفتی تأمین کننده نفت کشورهای صنعتی ، برای توسعه این مناطق به سرمایه گذاریهای هنگفتی مبادرت کردهاند. در ابتدا تولید نفت ارزان تمام میشد و شیوخ نفت روزگار خوشی داستند. شش درصد جمعیت جهان که در ایالت متحده زندگی میکند، 30 درصد از انرژی جهان را به مصرف میرساند و از آنجا که مدتها بود که مصرف نفت آمریکا از تولید داخلی آن تجاوز میکرد، این کشور میتوانست نفت را با بهای ارزان وارد کند و به مصرف برساند. اما سرانجام کشورهای غرب توانستند سر رشته کارها را بدست خود بگیرند، لذا از آن تاریخ به بعد جریان نفت تابع قیمتی بود که اوپک تعیین میکرد.
در جنگهای داخلی کشورها نفت به اسلحه تبدیل میشود. به عنوان مثال در زمان قیام مردم ایران علیه شاه ، اعتصاب کارکنان نفت ، تقریبا باعث توقف کامل تولید و
تصفیه نفت شد. در کشوری که 12 درصد از نیاز نفتی کشورهای غربی را تأمین میکرد، به اندازه رفع نیازهای داخلی خودش هم نفت یافت نمیشد.
سوختهای فسیلی
از آنجا که
کاربردهای نفت و گاز گستردهتر و مصرف آنها راحتر است، در چندین دهه اخیر از این دو ماده استفاده بیشتری به عمل آمده و
زغال سنگ ،
سومین سوخت فسیلی ، کمتر مصرف شده و ذخایر آن مدت نسبتا زیادی دوام خواهد آورد، میتوان روی زغال سنگ به عنوان سوختی جامد تا 400 سال دیگر حساب کرد. البته این امکان وجود دارد که زغال سنگ به صورت
گاز مایع به مصرف برسد. حتی در اعماق زمین هم میتوان با مصرف هزینه هنگفتی زغال سنگ را به سوخت مایع تبدیل کرد.
باید توجه داشت که حفظ زغال سنگ (یا هر سوخت دیگر) تنها به معنای عدم استفاده از آن نیست، بلکه به معنای استفاده بهتر از آن است. مهندسان انرژی ، راههای استحصال انرژی حاصل از سوختن زغال سنگ را تا حد زیادی بهبود بخشیدهاند، روشهای جدید ، حتی نوید استفاده بهتری میدهد. با کاربر اصول حاکم بر
فیزیک پلاسما و
مغناطیس هیدرودینامیک (Magnetohyrodynamics) ، میتوان از خود شعله و هم
برق تولید کرد.
منابع جایگزین انرژی
روز به روز تقاضای جهانی انرژی افزایش پیدا میکند و هر دو سال دو برابر میشود، که تلاش برای یافتن انرژِی جدید را الزامی میکند. در سال 1961 ، کنفراسی درباره منابع جدید انرژی در سازمان ملل متحد برگزار شد. این کنفراس به کشورهای جهان سوم و به اینکه این کشورها چگونه میتوانند به پیشرفت و شکوفایی دست پیدا کنند، مربوط میشد. نگرانی کشورهای پیشرفته بیمورد نبود. آنان پی بردند که ذخایر نفت تجدید ناپذیرند و سرانجام به پایان خواهد رسید.
انرژی هستهای یکی از منابع جدید انرژی است که میتواند جایگزین منابع تجدیدناپذیر طبیعی باشد. اما در غیاب
راکتورهای هستهای کوچک با قیمت مناسب ، دسترسی به انرژی هستهای مقدور نمیباشد.
نیروگاههای هستهای گرانقیمت با تولید برق در مقیاس مگاوات هنگامی در خور توجه خواهد بود که شبکه توزیع با مجتمعهای صنعتی وجود داشته باشد.
از جمله منابع دیگر انرژی که میتواند جایگزین مناسب منابع تجدید ناپذیر طبیعی باشد، میتوان به
خورشید ،
باد ،
امواج جذر و مد ،
آب جاری ،
انرژی زیستی ،
انرژی زمین گرمایی و گرمای حاصل از پوسته زمین اشاره کرد. البته شایان ذکر است که استفاده از این منابع جدید ، تکنولوژیهای جدید و پیشرفتهای را میطلبد که این تکنولوژی را در اختیار اکثر کشورهای جهان سوم که تولید کنندگان اصلی منابع تجدید ناپذیر طبیعی هستند، قرار ندارد.
ضرورت توسعه منابع جایگزین انرژی
با توجه بر فراز و نشیبهای اجتماعی و اقتصادی فعلی ، توسعه
منابع انرژِی جانشین امری الزامی ، مبرم و اجتناب ناپذیر است، حتی مصرف زغال سنگ به جای نفت ، یا
تبدیل زغال سنگ به نفت ، برای رفع نیازهای فراوان
موتورهای احتراق داخلی (درون سوز) ، خود به معنای اختصاص یافتن منابع عظیم سرمایه گزاری خواهد بود.
به هر حال باید این مسئله را به عنوان یک واقعیت تلخ بپذیریم که منابع سوخت فسیلی روزی به پایان خواهد رسید و این مسئله به صورت یک زنگ خطر است که از همین امروز باید به فکر توسعه و ایجاد منابع جدید انرژی باشیم. این وظیفه به عهده دولتمردان و دانش پژوهان قرار دارد که در این زمینه تحقیقات وسیع و دامنه داری را انجام دهند.در کنار این تلاشها باید در مصرف منابع فعلی انرژی نیز حداکثر صرفه جویی را نموده و از مصرف بیرویه انرژی خودداری کنیم.
مباحث مرتبط با عنوان