در طبیعت اجتماعاتی از گیاهان تشخیص داده میشود که دارای قیافه رویشی معینی بوده و هر جا که شرایط لازم موجود باشد، اجتماع نظیر با قیافه مشابه تشکیل خواهد یافت. بررسی علل و موجبات تشکیل چنین جوامع گیاهی که به عوامل محیط زندگی بستگی کامل دارد، جامعه شناسی گیاهی و یا فیتوسوسیولوژی (Phytosocilogie) نامیده میشود. |
دید کلی
گونههای گیاهی سازنده
فلوریک سرزمینی بطور تصادفی و بدون ارتباط با یکدیگر انتشار نیافته است، بلکه همواره در موقعیتهای اکولوژیکی مشابه ، گونههایی کم و بیش نظیر هم مشاهده میگردند. در حقیقت اگر محیطهای طبیعی خاص مانند آبهای جاری و یا قطعات زمینهای شور را در نظر بگیریم، فقط گونههایی را در این محیطها خواهیم یافت که انحصارا بدان محیط سازش یافتهاند. مانند گیاهان آبزی و
گیاهان هالوفیت (نمک دوست) که تشکیل اجتماعات گیاهی با ترکیب معینی را میدهند و این اجتماعات در تمام موقعیتهای نظیر ولو دارای فاصله زیادی از هم باشند، باز به چشم خواهد خورد.
هر گونهای از اجتماع جنگلی طالب یک عده اختصاصات محیطی بوده و با ترکیب گیاهی معین ، تراکم پوشش گیاهی ثابت ، میزان رطوبت و نوع
هوموس حاصل از تجزیه برگها ، ارتباط کامل نشان میدهد. هر جامعهای به وسیله گونههای غالب که اساس گیاهان یک نقطه را تشکیل میدهند، مشخص میگردد که در واقع وابسته به
شرایط اکولوژیکی آن نقطه بوده و در حقیقت گونههای سازنده آن جامعه میباشند.
تاریخچه
در ابتدای قرن 19 بود که
الکساندر دو همبولد (Alexandr de Humboldt) در مراجعت از نخستین مسافرت خود به نواحی استوایی انجام داده بود، افکار خود را درباره قیافههای رویشی برای اولین بار (در سال 1806) به چاپ رساند و چنین گفت که برای توصیف مناظر طبیعی و در نظر گرفتن مشخصات کلی یک منطقه رویشی ، کافی است که فقط به معرفی عناصر اصلی آنها اکتفا کنیم و قیافههای غالب و عمومی آنها را نشان دهیم. بنابراین میتوان
همبولد را بنیانگذار روشهای بررسی جامعههای گیاهی دانست.
محیط زندگی
سطح کره زمین محیطهای گوناگونی برای زندگی موجودات فراهم ساخته است که از هم جدا بوده و بدین سبب موجب گسستگی انتشار گیاهان میگردد و از این لحاظ میتوان جنسها ، تیرهها و گروههای گیاهی یا جانوری زیادی را نام برد که نقاط مخصوصی را برای زندگی خود برگزیدهاند. چنانکه محیط
آب و محیط
خاک و همچنین محیطهای آلی که حاصل تجزیه بدن موجودات جاندار است، از لحاظ ترکیب گیاهی و جانوری کاملا متمایز هستند.
زندگی اجتماعی گیاهان
گیاهانی که بطور طبیعی در یک محیط زندگی میکنند، دارای سلسله اختصاصات ساختمانی هستند که معرف شرایط محیطی میباشند. در گیاهان نیز مانند جانوران جنسها و گونههایی که نسبت به شرایط یک محیط سازش مشابه حاصل کردهاند، ممکن است از نظر سیستماتیک بسیار از هم فاصله داشته باشند. چنین سازش مشابه از نظر گیاه شناسان ، به نام
همگرایی (Convergence) موسوم است و گاهی این مشابهت به قدری است که تشخیص اختلاف سیستماتیکی آنها در نظر اول خالی از اشکال نیست.
دوره زندگی و مدت رویش گیاهان نیز برحسب محیطهای مختلف ، ممکن است فرق نماید. مثلا در دشتهای گرم و بی آب که باران سالیانه بسیار ناچیز و رطوبت جو و خاک منحصر به زمان کوتاهی از سال است، فقط گیاهانی میرویند که دوره کوتاه زندگی خود را در همان فصل مساعد به پایان رسانیده و گل و دانه تولید مینمایند و بقیه سال را که شرایط محیط مناسب نیست، به حالت زندگی خفته یعنی به صورت دانه ، میگذارانند.
حشرات گرده افشان که برای تغذیه از دانههای گرده و ترشحات قندی گلها دور آنها جمع میشوند، موجب تامین یکی از اعمال مهم حیاتی یعنی انتقال دانه گرده در گیاهان میشوند.
رشد و نمو و تنوع گیاهان یک منطقه همواره تابع عوامل اقلیمی ، خاکی و جوی میباشد. عوامل موثر در اجتماعات گیاهان که کیفیت و کمیت آنها برحسب نقاط مختلف و وضع ناهمواریهای پوسته زمین متفاوت است، عبارتند از: روشنائی ، گرما ، رطوبت جو و
توپوگرافی.
چشم انداز
با شناسایی کامل رویشها و تغییراتی که ممکن است بوسیله آنها در محیط بوجود آید، میتوان وضع نهایی رویشها و سیر تکاملی آنها را در هر موقعیتی پیش بینی کرد. بدیهی است که عوامل بسیاری ممکن است سیر تکامل رویشها را تغییر دهند. مثلا سرزمینی که مورد استفاده حیوانات و چراگاه گوسفندان است، هرگز نمیتواند به سوی جنگل تکامل یابد.
زمینهای زیر کشت که تحت نفوذ فعالیت انسانها میباشند، همواره از سیر تکاملی خود باز میمانند، ولی اگر این گونه عوامل مصنوعی و موانع موقتی برطرف گشته یا متوقف شوند، تکامل رویشها به مسیر طبیعی و عادی خود برمیگردد.
مباحث مرتبط با عنوان