جامعه ی ایران بعد از ایلخانان
از تهاجم چنگیز خان تا لشکر کشی تیمور گورکانی تقریباً یک صد و پنجاه سال به طول انجامید.
در پایان یک سده دیگر و با مرگ تیمور، ایران واپسین دوران ملوک الطوایفی تاریخی خود را پشت سر گذاشت و وارد دورهای شد که مورخان جدید،
غالباً آن را اعتلای ایران به مرحله دولت ملی یعنی عهد صفوی خواندهاند .
قلمرو چنگیز در قلمرو پارسی زبانان سرانجام به حدود ماوراء النهر محدود شد ،اما لشکر کشی های تیمور از میان ویرانههای دولت چنگیز خانی آغاز شد، و در مدت فرمانروایی او و جانشینانش سراسر ایران از خراسان و مازندران تا فارس و آذربایجان، عرصه تاخت و تاز ترکمانان آسیای صغیر و ترکان آسیای میانه بود.
هنوز چند نسل لازم بود، تا ایرانیان، وفاق ملی و نیاز به آن را از میانه ویرانیها و کشتارها، تجربه کنند و آن را باور بدارند.
عده ای از موخان بر این عقیده اند که
عهد صفوی، تنها طلایه ی فرو پاشی و اضمحلال ملوک الطوایفی در ایران و آغاز یک دوره از اقتدار مرکزی نیست، بلکه جای گرفتن این باور در وجدان عمومی مردمان بود.