معیار ارزیابی انسان ها، از دیدگاههای مختلف، با یکدیگر متفاوت است.
در فرهنگ اسلامی در عالم هستی، فقط خداوند است که اصیل، ارزشمند، واقعی و تنها وجود حقیقی است، و بقیّه موجودات، جلوه های وجودی او هستند. بنابراین، در نظام ارزشی اسلام هم هر چیزی که به خداوند مرتبط شود به مقدار ارتباطش ارزش پیدا میکند.
به همین جهت موقعیت قومی، علمی، جغرافیائی، سابقه تاریخی، رنگ پوست، نوع نژاد، امکانات مالی، موقعیت سیاس اجتماعی، وابستگی حزبی و گروهی، زن یا مرد بودن و. . . هیچ یک معیار ارزش نیست و تنها تقوا ملاک ارزش است. هر کس به اندازه تقوا و عبودیّتش در پیشگاه خداوند ارزش دارد.
خداوند در قرآن می فرماید:«
ان اکرمکم عندالله اتقیکم» (بهترین شما نزد خداوند، باتقواترین شماست.)
و نیز می فرماید: «
یاایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبایل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم ان الله علیم خبیر »؛ (سوره حجرات، آیه 13) (ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن -یعنی از آدم و حوا- آفریده ایم و شما را در قبایل گوناگون قرار داده ایم تا یکدیگر را از هم بازشناسید. اینها ملاک برتری نیست. گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست. خداوند بسیار دانا و بسیار آگاه است.)
به روشنی در این آیه ملاحظه میشود که انتساب به فلان خانواده یا قوم، یا عجم بودن و عرب بودن، سیاهی و سفیدی، فقیر و غنی، ضعف و قدرت، بنده یا آزاد بودن و خلاصه هیچ چیز به کسی در اسلام شرافت نمیدهد، جز تقوای الهی؛ و امتیازات اجتماعی و مزایای مادی همه وهم و خیال است و در نزد خداوند ارزش و اعتباری ندارد، چون سعادت حقیقی انسان به حیات پاکیزه و ابدی او در نزد خداوند است که آن هم فقط در سایه تقوی و دوری از معصیت ممکن است. لذا
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:«ای مردم، خدای شما یکی است، پدر شما یکی است. هیچ برتری برای عرب و عجم نیست. نه عجم بر عرب و نه سیاه بر سفید و سفید بر سیاه و سرخ پوست به سیاه و سیاه بر سرخ پوست شرافتی ندارد، مگر بر اساس تقوی. شریف ترین شما نزد خداوند کسی است که تقوایش بیشتر باشد.»
در تاریخ نمونه های زیادی به چشم میخورد که رسول خدا و ائمه اطهار به افرادی که ظاهرا هیچ ارج و اعتباری نداشتند، بسیار احترام میگذاشتهاند. مثلاً رسول خدا به بعضی از اشراف ثروتمند که از قبیله های معروف و مشهور عرب بودند، دستور میفرمود دخترانشان را به ازدواج افرادی گمنام و فقیر درآورند، یا به
بلال حبشی که یک مرد سیاه چهره بود و از اعتبارت دنیوی بهره ای نداشت، احترامی میگذاشت که به بعضی از بزرگان و رؤسای قبائل قائل نمیگذاشت.
منابع:
تفسیر المیزان، ج 18، ص 354 تا 364.