تفسیر
جان هیک از دین ، به دو مسئله حقانیت و رستگاری دینی نظر دارد، و لذا این تفسیر برآن است که حق ، مشترک میان همه ادیان است، و همه ادیان می توانند مایه رستگاری و کمال و تعالی پیروان خود باشند. تفسیر دیگری از پلورالیسم، ناظر به
بعد اجتماعی دین و حیات دینی است ، به این معنا که پیروان ادیان مختلف می توانند زندگی مسالمت آمیزی در یک جامعه با یکدیگر داشته باشند و حدود و
حقوق یکدیگر را حرمت بگذارند. این دومین تفسیری است که در
فرهنگ آکسفورد از
پلورالیسم شده است. لیکن طرفداران پلورالیسم به معنای جان هیکی آن ، تفسیر اخیر را خارج از مدلول پلورالیسم دانسته و آن را
تولورانس(Tolerance ) معنا کرده اند.
- استاد محمد مجتهد شبستری از استادان دانشگاه تهران می نویسد: مسئله ، این نیست که چه راه حلی پیدا کنیم تا ادیان و پیروان ادیان مختلفی که وجود دارند، به گونه ای با هم کنار بیایند. اگر بخواهیم در فکر پیدا کردن یک راه حل عملی برای زندگی مشترک و مسالمت آمیز باشیم ، اصل دیگری وجود دارد که می شود از آن استفاده کرد و آن تسامح (Tolerance ) است که غیر از پلورالیزم می باشد. در تسامح ، انسان ، آزادی و حدود دیگران را محترم می شمارد، اگرچه معتقد باشد که همه حقیقت ، نزد اوست.
- ولی مسئله پلورالیسم دینی آن است که یک آدم دیندار ، می خواهد در گرو امر مطلق باشد و هم معتقد باشد که آن مقدار از حقیقت که او فکر می کند در چنگ دارد ، همه حقیقت نهایی نیست، بلکه پرده و نمادی از آن است و ممکن است دیگران نیز پرده و نماد دیگری از حقیقت نهایی را در دسترس داشته باشند. به اعتقاد ما معنای پذیرفتنی از پلورالیسم دینی همان معنای دوم است، یعمی زندگی مشترک و مسالمت آمیز افرادی که هر کدام معتقد است همه حقیقت متعلق به اوست. اما این که چگونه می توان با داشتن چنین اعتقادی به چنان زندگی مشترک و مسالمت آمیزی دست یافت، مشکل پلورالیسم دینی است که باید راه حل آن را جست و جو کرد، که البته از دیدگاه اسلام راه حل روشنی دارد.
منابع
- فرهنگ آکسفورد
- محمد مجتهد شبستری، کیان ، ش 28، ص 11-12