در زمان حکومت
معتصم، روزی دزدی اقرار به دزدی کرد و خواستار
اجرای حد الهی شد. معتصم علما از جمله
امام جواد علیه السلام را جمع کرد و پرسید:« از کدام قسمت دست باید برید؟»
یکی از حاضران گفت:« از مچ.»
معتصم پرسید:« چرا؟»
گفت:« برای این که دست یعنی« انگشتها و کف دست و مچ.» چون خداوند در قرآن درباره حکم
تیمم میفرماید: «
فامسحوا بوجوهکم و ایدیکم »؛ (صورتها و دستهایتان را مسح کنید.)»
پس از این استدلال، افراد دیگری نیز با او هم عقیده شدند.
ولی عدهای گفتند:« دست دزد باید از آرنج قطع شود؛ زیرا خداوند درباره حکم وضو میفرماید:«
و ایدیکم الی المرفق »؛ (دست هایتان را تا آرنج بشویید.) پس دست یعنی تا آرنج.»
معتصم رو کرد به امام جواد علیه السلام و پرسید:« تو چه میگویی، ابو جعفر؟»
امام فرمود:«دیگران نظرشان را گفتند.»
معتصم گفت:«به نظرات دیگران کاری ندارم. نظر تو چیست؟»
امام جواد علیه السلام فرمود:« مرا معاف کن.»
معتصم گفت:« تو را به خدا قسم میدهم نظرت را در این باره برای ما بگو.»
امام جواد علیه السلام فرمود:« حال که به خدا قسم یاد کردی، میگویم. این افراد درباره حکم قطع دزد اشتباه کردند و سنت
رسول خدا صلی الله علیه و آله را نفهمیدند. دست دزد را باید از آخرین مفصل انگشتها قطع کرد؛ و کف دست را نباید قطع کرد.»
معتصم پرسید:« چرا؟»
امام جواد علیه السلام پاسخ داد:« رسول الله فرموده است سجده بر هفت عضو انجام میگیرد: صورت، دو دست، دو زانو، دو پا. و اگر قرار باشد دست دزد از مچ قطع بشود، کف دست برای سجده باقی نمیماند؛ در حالی که خداوند میفرماید:«
ان المساجد لله »؛ (یعنی اعضای هفتگانهی سجده از آنِ خداست » و آنچه برای خداست قطع نمیشود.»
معتصم از فرمایش امام جواد علیه السلام شگفتزده شد و دستور داد دست دزد را از قسمت انگشتها قطع کنند.
منابع:
- بحار الانوار، ج 50، ص 5، ح 7.
مراجعه شود به: